بسم اللّه الرحمن الرحیم ستایش خداى را که پروردگار جهانیان است و صلوات و سلام بر محمّد و خاندانِ پاکش باد ؛ به ویژه على ، امیرالمؤمنین و امامان مبارک از فرزندانِ او .. .برادر بزرگوار ، عالم فاضل ، مؤیّد کامل ، شیخ «ص» همواره مؤیّد و ثابت قدم باشید .. . سپاس خداى را که ما و شما را بر خیر و هدایت و محبّتِ محمّد و اهل بیت پاک آن حضرت ، گرد آورد . از خدا مى خواهیم که ما و شما را از حق جویان قرار دهد و از کسانى که به حق دست یافتند و بدان عمل کردند و از آن دفاع نمودند ؛ چراکه او شنواى نزدیک و اجابتگر دعاست …
[ انتخاب میان بهشت و دوزخ ]
برادر گرامى ام … سخنت که خود را میان بهشت و دوزخ (در حال انتخاب) یافتى ، مرا به یاد حُرّ بن یزید ریاحى انداخت ، آن هنگام که وى در کربلاء در سپاه یزید بود ، و[ ناگهان ] لرزه بر اندامش افتاد …یکى ازهمراهان [ خویشاوندانش ] به او گفت : رفتارت انسان را به شک مى اندازد !هیچ گاه تو را این گونه ندیده بودم ! اگر از من مىپرسیدند که شجاعترین اهل کوفه کیست ؟ جز نامِ تو را بر زبان نمى آوردم ، این چه حالى است که در تو مى بینم ؟!حُرّ گفت : به خدا سوگند ، خود را در میان بهشت و دوزخ مُخیَّر مى بینم و به خداسوگند ، چیزى را بر بهشت نگزینم ، هرچند قطعه قطعه و سوزانده شوم ، سپس اسبش را سوى حسین علیه السلام تاخت در حالى که دستش را بر سر گرفته بود و مى گفت :پروردگارا ، سویت باز مى گردم ، توبهام را بپذیر ! من قلبِ اولیاى تو و دل فرزندانِ دخترِ پیامبرت را ، لرزاندم . چون به آنان نزدیک شد ، سپرش را واژگون ساخت ، گفتند : امان مى خواهد ، تا اینکه او را شناختند ، به حسین سلام داد و گفت :اى فرزند رسول خدا ، خدا مرا فدایت گرداند ! من همانم که تو را ازبازگشت به مدینه بازداشتم و در این راه حرکت دادم و در این مکان درآوردم ! سوگند به خداى یکتا ، هرگز گمان نمى کردم که این قوم ،آنچه را بر ایشان عرضه دارى ، رد کنند ؛ اگر گمان مى کردم که آنان شنواى تو نیستند به این کار دست نمى یازیدم . اکنون از کرده خودپشیمانم و آمده ام تا سوى خدا توبه کنم و جانم را فدایت سازم تاپیشاپیش تو بمیرم ، آیا راه بازگشتى برایم هست ؟امام علیه السلام فرمود : آرى ، خدا توبهات را مى پذیرد و تو را مى آمرزد ، فرودآى .[۱]
[ تو آزاده اى همان گونه که مادرت تو را حُرّ نامید ]
روایت شده که حُر به امام حسین علیه السلام گفت : اى فرزند رسول خدا ، من نخستین کسى بودم که بر تو برآشفتم ، اجازه ده تا اوّلین جاى فداى تو باشم و نخستین کسى که فرداى [ قیامت ] با جدّت مصافحه کند . حُر از امام حسین علیه السلام براى جنگ اجازه خواست و آن حضرت اجازهاش داد . وى جنگ سختى کرد ، او و زُهَیر بن قَیْن یورش مى آوردند ، هرگاه یکى از آن دو حمله مى کرد و در میان آنان گیر مى افتاد و فریادرس مى خواست ، دیگرى یورش مى آورد واو را رها مى ساخت .آن دو ، ساعتى این کار را کردند تا اینکه اسب حُر پى شد و حُر ، پیاده به نبردپرداخت ، پیاده نظام بر او یورش آوردند و شمارِ آنها فزونى یافت تا اینکه حُر را از پادرآوردند .اصحاب امام حسین علیه السلام او را بر دوش گرفتند تا اینکه پیش حضرت علیه السلام نهادند درحالى که رَمَقى در جان داشت و خونش [ بر زمین ] مى ریخت . امام حسین علیه السلام خاکهارا از صورتش مى زدود در حالى که مى فرمود : خوشا به حالت اى حُر ، تو آزادهاى ،همچنان که مادرت تو را حُر نامید ، تو در دنیا آزادْمَردى و در آخرت سعادتمند .اى عالم گرانقدر ، خدا تو را ثابت قدم بدارد و در پناه خود حفظ کند و با کسانى که دوست دارى و به آنان ارادت مى ورزى ، محشور سازد .من از ته قلب ، این عقل وزین و قلب پر از نورِ هدایت را به تو تبریک مى گویم ونیز بسیار ارج مى نهم این جهاد اکبرى را که تو با نفست (بر ضدّ همه موانع ودلسردى ها و اغواگرى ها) در پیش گرفته اى و راه پُرخارى را براى نفس برگزیدى ؛تو از کسانى هستى که دعوت پیامبر صلى الله علیه وآله را اجابت کردند ، دعوتى که پیامبر آن را براى مردم اعلان داشت ؛ آن گاه که گروهى را به جنگى فرستاد و هنگامى که بازگشتند ، به آنان فرمود :مرحبا به قومى که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبرشان باقى ماند !گفتند : اى رسول خدا ، جهاد اکبر چیست ؟فرمود : جهاد با نفس .[۲]گوارا و نوشجانت باد این مقام باعظمت ، که نزد خدا و رسول به آن دست یافتى ،مقام مجاهدان با نفس و پیروزمندانِ این میدان .. . براى خودم و تو کارى از دستم برنمى آید جز اینکه دعا کنم خدا شما و ما را به قول ثابت (در حیات دنیا و روزى که گواهان برخیزند) ثابت قدم بدارد .حضرت علاّمه ، نمى خواهم پُرحرفى کنم … قلبم آکنده از سرور است و در شوق دیدارت آرام و قرار ندارد ؛ به تو افتخار مىکنم به عنوان یک برادر دینى ـ در راه خدا ـو به عنوان یک دوستِ مُخلص و باوفا و عالم عامل ، و انسانى بزرگ و کامل ـ که به راه رشد و صواب دست یافته است ـ و مجاهدى دلیر ، جز اینکه دوست مى دارم این نامه را برایت بفرستم و بیش از پیش بر ضرورت فرستادنِ سؤالهایت تأکید کنم و اهتمام به این کار را خواستار باشم ؛ چراکه این گونه پرسش ها ، مرا خوشحال مى سازد و برمحبّت و دوستى ام مى افزاید …سلام بر تو و بر همه کسانى که دوست مى دارى ، و رحمت و برکات خدا بر شماباد .سپاس خداى را و صلوات و سلام خدا بر بندگانِ برگزیدهاش محمّد و خاندان پاکش .