بایگانی برچسب: سليمان بن صُرَد

محتواى نامه بخش ۴ –نامه امام على ع به قاضى اهواز

محتواى نامه بخش ۴ –نامه امام على ع به قاضى اهواز

۱۱ . همراهى  با مختار

آن گاه که رِفاعة بن شدّاد (امیر توّابین) با باقى  مانده سپاهش ـ که ۳۰۰جنگجو بودند ـ از «عین الوَرْدَه» به کوفه باز آمد ، مختار بن عُبَیده ثقفى  درزندان به سر مى ‏برد ، به رِفاعه نامه نوشت و براى  کسانى  که به قتل رسیدنداو را تسلیت گفت و براى  آنها رحمت طلبید و به حالشان غبطه خورد ؛چراکه به شهادت رسیدند و به پاداشى  سترگ دست یافتند .مختار ، نوشت :مرحبا به گروهى  که خدا پاداش آنها را هنگام انصراف از نبرد ،دو چندان ساخت و آن گاه که بازگشتند ، انصراف آنها راپسندید .

ادامه‌ی خواندن

محتواى نامه بخش۳–نامه امام على ع به قاضى اهواز

محتواى نامه بخش۳–نامه امام على ع به قاضى اهواز

۹  . با امام حسین  علیه السلام

سیّد محسن امین ،مى ‏نویسد :رِفاعه از شیعیان کوفه است که به امام حسین  علیه‏ السلام نامه نوشتند.[۱]شیخ مفید ، مى ‏گوید :اهل کوفه دریافتند که معاویه هلاک شد ، شایعاتى  را درباره یزید پراکندند [ و او را نالایق دانستند ] و دریافتند که امام حسین  علیه ‏السلام از بیعت با او روى برتافته است و ابن زبیر [ نیزخلافت ] یزید را برنمى ‏تابد ، وهردوسوى مکّه رهسپارشده‏ اند .شیعیان در کوفه ، در منزل سُلیمان بن صُرَد گرد آمدند ، خبرمرگ معاویه را یادآور شدند و خداى  را بر آن ستودند .سلیمان گفت : معاویه ، مُرد و حسین از بیعت با او خوددارى  ورزید و سوى  مکّه بیرون آمد . شما شیعیانِ او و پدرش هستید ، اگر مى ‏دانید که او را یارى  مى ‏کنید و با دشمنش مى ‏ستیزید ، باخبرش سازید ؛ و اگر از کاهلى  و سستى  خود بیم دارید ، او را نفریبید .آنان گفتند : با دشمنِ حسین مى ‏جنگیم و جانمان را فدایش مى ‏سازیم .از این رو نوشتند :

ادامه‌ی خواندن

محتواى نامه بخش۱– نامه امام على ع به قاضى اهواز

محتواى نامه بخش۱– نامه امام على ع به قاضى اهواز

این رساله ، بعد از احکام و آداب و قواعد فقهى  مهم در باب قضاوت وآداب قاضى  (که خواننده در متن نامه آنها را مى ‏یابد) در بر دارنده امورى مهم است ، از جمله :
۱ . سخن امام  علیه ‏السلام که به قاضى  فرمود :وَاعْلَم بِأَنّی وَلّیتُک لِثِقَتی بک ، فلا تُخْلِف ما أَمَّلْتُه فیک ؛[۱]بدان که من به جهتِ اعتمادم به تو ، بر قضاوت گماردمت ، پس برخلافِ این انتظار گام بر مدار [ و ناامیدم مکن ] .این سخن ، با صراحت ، به وثاقت قاضى  دلالت دارد ـ به توثیق خودامام  علیه ‏السلام ـ و این ، سواى  دلالتِ منصبِ قضاوت بر عدالت است ؛ چراکه شرط عدالت ـ به اجماع ـ در آن معتبر است .

ادامه‌ی خواندن