بایگانی برچسب: صفّين

فصل چهارم :بخش۳ –تدوین السُنّة

فصل چهارم :بخش۳ –تدوین السُنّة

دوره دوّم : دوره تابعین

تابعین ملتزم به اباحه تدوین بودند و آن را همچون یک کار واجب پیشه خودساخته بودند و آنچه در این دوره اتفاق افتداه وملموس است این است که توجیهات شایع در منع حدیث ، همچون ترس از قاطى  شدن قرآن با غیر قرآن ،یا ترس از مشغول شدن به غیر قرآن ، یا ناآشنا بودن مردم به نوشتن و دیگرتوجیهاتى  که در بخش دوّم این کتاب خواهد آمد ، جملگى  رنگ باخته و رسوا وغیر قابل ذکر گشت و قانع کننده به حساب نیامد .علماء تابعین بر نوشتن حدیث با اصرار عجیبى  در سخت‏ ترین و دشوارترین
شرایط پافشارى  مى ‏کردند .بلقینى  گوید :از میان تابعین کسانى  که نوشتن حدیث را مباح دانسته‏ اند فراوانندمانند : حسن بصرى ، عطاء ، ابو قلابه و ابو ملیح[۱] .

ادامه‌ی خواندن

محتواى نامه بخش ۴ –نامه امام على ع به قاضى اهواز

محتواى نامه بخش ۴ –نامه امام على ع به قاضى اهواز

۱۱ . همراهى  با مختار

آن گاه که رِفاعة بن شدّاد (امیر توّابین) با باقى  مانده سپاهش ـ که ۳۰۰جنگجو بودند ـ از «عین الوَرْدَه» به کوفه باز آمد ، مختار بن عُبَیده ثقفى  درزندان به سر مى ‏برد ، به رِفاعه نامه نوشت و براى  کسانى  که به قتل رسیدنداو را تسلیت گفت و براى  آنها رحمت طلبید و به حالشان غبطه خورد ؛چراکه به شهادت رسیدند و به پاداشى  سترگ دست یافتند .مختار ، نوشت :مرحبا به گروهى  که خدا پاداش آنها را هنگام انصراف از نبرد ،دو چندان ساخت و آن گاه که بازگشتند ، انصراف آنها راپسندید .

ادامه‌ی خواندن

چند نمونه از علم امام هادى ع-سیره امام هادى ع

چند نمونه از علم امام هادى ع-سیره امام هادى ع

در احتجاج آمده است : یک نفر نصرانى  با زن مسلمانى  مرتکب عمل فحشائى گردیده بود ، لذا او را نزد متوکل آوردند تا حد بر او جارى  سازد . آن مرد نصرانى بالفور شهادتین بر زبان جارى  ساخت جمعى  از فقهاء از آن جمله یحیى  بن اکثم حاضر بودند ، ابن اکثم مانع از اجراى  حد شد و گفت : ایمان وى  شرک ، و هم‏چنین مجازات او را از بین مى ‏برد ، مقصودش همان جمله معروف : الإسلام مُجبّ ما قبله بود لیکن دیگران نظر او را قبول نکردند و برخى  از آنان فتوى  داد که سه حد باید بر اوجارى  کرد .

ادامه‌ی خواندن