بایگانی برچسب: على عليه ‏السلام

خواستگارى‏ هاى نافرجام عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

خواستگارى‏ هاى نافرجام عُمَر-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

درشت ‏خویى  عمر بن خطاب را اَحَدى  انکار نمى ‏کند[۱] ، حتى  زنان ازدواج با او را ـ به جهت دیدگاه خاص و نادرست وى  به آنان ـ خوش نداشتند .در «اَنساب الأشراف» آمده است که عمر در نکوهش زنى  چنین گفت :تو را چه به این ! شما زنان لعبتگانى  ! بیش نیستید ، به نخ ریسى ‏ات روى آور و به چیزى  که در شأن تو نیست مپرداز[۲] .عمر به خواستگارى  چند تن از زنان دست یازید و آنها ردش کردند : در «تاریخ طَبَرى » آمده است :مدائنى  مى ‏گوید : عمر اُمّ کلثوم ـ دختر ابوبکر ـ را که نابالغ بود ، خواستگارى کرد وعائشه را براى این کار فرستاد . عائشه به اُمّ کلثوم گفت : اختیار با خودت . اُمّ کلثوم گفت : مرا نیازى  به او نیست ! عائشه به او گفت : از امیر المؤمنین روى  مى ‏گردانى  ؟اُمّ  کلثوم گفت : آرى  ، او زندگى  سختى  دارد و بر زنان سخت مى ‏گیرد .عائشه سوى  عمروعاص پیک فرستاد و او را باخبر ساخت .

ادامه‌ی خواندن

اجماع عترت-پژوهشی درباره اذان

اجماع عترت-پژوهشی درباره اذان

اجماع عترت

 در بحث اذان صحابه و اهل بیت  علیهم ‏السلام گذشت که ، امام على  بن ابى ‏طالب  علیه‏ السلام به «حَیّ على  خیر العمل» اذان مى ‏داد ، و به مؤذّنش امر مى ‏کرد که در اذان آن را بگوید . با دقّت در حدیث تشریع اذان ـ که امام على   علیه ‏السلام آن را از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند مى ‏توان دریافت که «حَیّ على  خیر العمل» جزءِ اذان مى ‏باشد ؛ زیرا در حاشیه دُسُوقى مى ‏خوانیم : على   علیه ‏السلام «حَیّ على  خیر العمل» را پس از «حَیّ على  الفلاح» افزود ، و
مذهب شیعه تا الآن همین است[۱] .معناى  سخن دُسُوقى  این است که آنحضرت  چیزى  در اذان مى ‏آورد که خلفاء ازآن خوددارى  مى ‏کردند ؛ و همین عمل امام  علیه ‏السلام را فرزندانش ادامه دادند ، و سیره شیعه بر آن استوار شد ؛ زیرا بین فعل امام على  و مذهب شیعه تاکنون جدایى  نیفتاده است ،چه شیعه فقه و احکام دین را از امام على  و فرزندان معصوم او مى ‏ستاند . 

ادامه‌ی خواندن