بایگانی برچسب: حدیث

احادیث شیعه ۲ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

احادیث شیعه ۲ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

زید عالم و داراى  فرزند

بعضى  از مصادر و کتاب‏ها تصریح کرده‏ اند به اینکه زید ازدواج کرد و داراى فرزندانى  شد .* در پانویس تاریخ دمشق آمده است :زُبَیر مى ‏گوید : زید بن عمر فرزندانى  داشت [ همه از بین رفتند ] و[ نسل وى  ] منقرض شدند[۱] .    * زید بن عُمَر به همراه ابن عباس از علما به شمار مى ‏رود ، [ و جایگاه وى  ] پس ازمُعاذ بن جبل و عبداللّه‏ بن مسعود و ابى  دَرداء و سلمان [ مى ‏باشد [۲]] .    * معاویه با زید بن عمر داستانى  دارد . این حکایت تأکیدى  است بر اینکه وى مردى  بود که مى ‏توانست بر معاویه اعتراض کند و [ سخن او را ] نپذیرد و رد کند[۳] .* ابن مَعین در تاریخ خود نام چند نفر از فرزندان زید بن عمر را مى ‏آورد ؛ مانندعبدالرحمن و محمد .این گزارش‏ها بر ما روشن مى ‏سازند که «زید» صغیر وکودک نبود ، بلکه مردى  به حساب مى ‏آمد و نزد تابعان جایگاهى  داشت ، تا آنجا که او را از علما مى ‏شمردند وهمتاى  ابن عباس مى ‏دانستند ؛

ادامه‌ی خواندن

نکوهش یا ستایش-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

نکوهش یا ستایش-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

در فصول پیشین ، مواردى  گذشت که از آنها به دست مى ‏آید ابن عربى  باهدفِ بزرگداشت دیگر مردمان یا براى  تأکید اعتقاد یا مفهوم نادرست یااندیشه ‏اى  که با عقیده درست بیگانه است و با حدیث و تاریخِ صحیح همخوانى ندارد ، به چیزهایى  دست مى ‏آویزد که در آنها به مقام پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  توهین مى ‏شود وشخصیّت  آن حضرت ، سبک و ناچیز جلوه مى ‏کند .در اینجا ، بخش دیگرى  از سخنانى  را مى ‏آوریم که در چارچوبِ زشتى ‏هادرمى ‏آید و ابن عربى  آنها را به وادى  ستوده ‏ها مى ‏راند . ادامه‌ی خواندن

دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۱ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۱ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

چه کسى  شیعه است ؟

شیخ مفید  رحمه‏ الله  مى ‏گوید :«تشیُّع» در لغت ، پیروى  دین دارانه از شخص و ارادتِ مخلصانه به اوست ؛ خداى  متعال مى ‏فرماید : « فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّه » ؛[۱]
شیعه موسى  ، بر کسى  که دشمن او بود ، از موسى  کمک خواست .در این آیه ، در ولایت و عداوت ، میانِ آن دو نفر فرق مى ‏نهد و سبب تشیّع را براى  یکى  از آن دو «ولاء» (دوستدار بودن) قرار مى ‏دهد .تا اینکه مى ‏نگارد :امّا هنگامى  که علامت تعریف بر این واژه درآید ، به طور ویژه ،پیروان امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام مقصود است ؛ آنان که دوستدار آن حضرت‏ اند و به امامتِ بلافصل او پس از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله   معتقدند وکسانى  را که در خلافت بر او پیش افتادند ، برنمى ‏تابند و از نظراعتقادى  امام على   علیه ‏السلام را پیشواى  همه مى ‏دانند ،

ادامه‌ی خواندن

تاریخ سیاسى و عقایدى بخش ۲-پژوهشی درباره اذان

تاریخ سیاسى و عقایدى بخش ۲-پژوهشی درباره اذان

طبرستان (سال ۲۵۰ه )

حسن بن زید بن محمّد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن حسن بن على  بن ابى ‏طالب در طبرستان قیام کرد . سبب ظهورش این بود که چون محمّد بن عبداللّه‏ بن
طاهر بر یحیى  بن عمر پیروز شد ، المستعین باللّه‏ عباسى  از زمین‏هاى  سلطان ـ که درحومه طبرستان بود ـ املاکى  را به او بخشید ؛ از جمله آنها کلار و شالوس [۱] بود که نزدیک مرز دیلمان قرار داشت ، و در کنار آنها زمین‏هایى  بود که اهل آن ناحیه هیزمشان را از آن گرد مى ‏آوردند ، و چهارپایانشان در آنها مى ‏چرید ، این زمین‏هابیشه‏ زارى  آکنده از درخت و گیاه بود ، زمین موات شمرده مى ‏شد و مالکى  نداشت .محمّد بن عبداللّه‏ مباشرش را ـ که نامش جابر بن هارون نصرانى  بود ـ براى  تصرّف تیول‏ هایش به آنجا فرستاد ، وى  چون به آنجا رفت زمین‏هاى  مواتى  را که وصل به املاک اقطاعى  بود و مردم از آن بهره مى ‏بردند ، حیازت کرد و در اختیار گرفت

ادامه‌ی خواندن

اجماع عترت-پژوهشی درباره اذان

اجماع عترت-پژوهشی درباره اذان

اجماع عترت

 در بحث اذان صحابه و اهل بیت  علیهم ‏السلام گذشت که ، امام على  بن ابى ‏طالب  علیه‏ السلام به «حَیّ على  خیر العمل» اذان مى ‏داد ، و به مؤذّنش امر مى ‏کرد که در اذان آن را بگوید . با دقّت در حدیث تشریع اذان ـ که امام على   علیه ‏السلام آن را از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند مى ‏توان دریافت که «حَیّ على  خیر العمل» جزءِ اذان مى ‏باشد ؛ زیرا در حاشیه دُسُوقى مى ‏خوانیم : على   علیه ‏السلام «حَیّ على  خیر العمل» را پس از «حَیّ على  الفلاح» افزود ، و
مذهب شیعه تا الآن همین است[۱] .معناى  سخن دُسُوقى  این است که آنحضرت  چیزى  در اذان مى ‏آورد که خلفاء ازآن خوددارى  مى ‏کردند ؛ و همین عمل امام  علیه ‏السلام را فرزندانش ادامه دادند ، و سیره شیعه بر آن استوار شد ؛ زیرا بین فعل امام على  و مذهب شیعه تاکنون جدایى  نیفتاده است ،چه شیعه فقه و احکام دین را از امام على  و فرزندان معصوم او مى ‏ستاند . 

ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه اهل بیت ع بخش۳ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه اهل بیت ع بخش۳ -پژوهشی درباره اذان

۱۶ . ابو اُمامة بن سَهْل بن حُنیف (م۱۰۰ ه )

مُحب طَبَرى  ـ امام شافعیه در زمان خود ـ در کتاب خود با نام «إحکام الأحکام»مى ‏گوید : ذکر شده است حیعله به «حیّ على  خیر العمل» از صَدَقَة بن یَسار ، از ابى  اُمامة بن سَهْل بن حُنیف که او چون اذان مى ‏داد مى ‏گفت : «حیّ على  خیر العمل» این حدیث را سعید بن منصور روایت کرده است[۱] .حافظ علوى  از طریق صَدَقَة بن یَسار روایت مى ‏کند که گفت : در راه بین مکّه (ومدینه) بودم ، با مردى  همراه شدم که او را در برخورد میان راه نشناختم ؛ ناگهان دریافتم که او ابو امامة بن سهل بن حنیف است ، پس شنیدم که در اذانش ندا مى ‏داد :«حیّ على  خیر العمل»[۲] .در کتاب اعتصام بحبل اللّه‏ ، ـ به نقل از کتاب اذان حافظ علوى  ـ آمده است : براى  ماحدیث کرد محمّد ، به ما خبر داد محمّد بن ابى  عبّاس ، از کتابش ، گفت : براى  ماحدیث کرد محمّد بن قاسم ، براى  ما حدیث کرد حسن بن محمّد ، براى  ما حدیث کرد حرب بن حسن مُحاربى  ، براى  ما حدیث کرد سُفیان بن عُیَیْنَه از صَدَقَة بن یَسارمکّى  که گفت : روزى  با اُمامة بن سَهْل بن حُنَیف همراه شدم ـ دیگران [ به او ] ابن بدرى  مى ‏گفتند ـ

ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه اهل بیت ع بخش ۲ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه اهل بیت ع بخش ۲ -پژوهشی درباره اذان

 روایت زید از نافع

خبر داد ما را ابو طیب محمّد بن حسین تیملى   ـ به قرائت ـ حدیث کرد براى   ما ابو
جعفر محمّد بن على   بن مهدى   عطّار ، براى   ما حدیث کرد قاسم بن وهب تمیمى   ،براى   ما حدیث کرد ابوبکر بجلى   ، براى   ما حدیث کرد اسماعیل بن هارون خزّار ، ازعاصم عمرى   ، از زید بن محمّد بن[۱] نافع که : ابن عمر آن‏گاه که اذان مى  ‏داد ، مى  ‏گفت :«حیّ على   خیر العمل» . ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه واهل بیت بخش۱ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه واهل بیت بخش۱ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه و اهل بیت علیهم ‏السلام

با مطالعه کتاب‏هاى   سیره و تاریخ و حدیث ، نزد مذاهب اسلامى   ، مى  ‏توان به اسامى   گروهى   از صحابه و تابعین ، و تابعینِ تابعین و اهل بیت پیامبرصلى   ‏الله ‏علیه ‏و‏آله دست یافت که ، به «حَیّ على   خیر العمل» اذان مى  ‏گفتند . گرچه در بعضى   از احادیث آمده که ،اذان شان به آن تنها در [ هنگام طلوع ] فجر بود ؛ لیکن احادیث دیگر دلالت دارد که درهمه اوقات به آن اذان مى  ‏دادند .اکنون نام بعضى   از کسانى   را مى  ‏آوریم که براى   پیامبر به «حَیّ على   خیر العمل» اذان مى  ‏گفتند ، ونیز نام بعضى   از بزرگان صحابه و اهل بیت پیامبر را ـ از طریق شیعه دوازده امامى   و زیدیه و اسماعیلیه و اهل سنّت ـ مى  ‏آوریم ؛ زیرا بر این باوریم که آگاهى   به همه شیوه‏ ها نزد مذاهب اسلامى   لازم است ، تا اینکه نگرش ما تنگ‏ نظرانه و منحصربه یک مذهب دون دیگرى   نباشد ، بلکه عموم و شمول داشته و نظر همه را بنمایاند. ادامه‌ی خواندن

حیّ على خیر العمل بخش اول – پژوهشی درباره اذان

حیّ على خیر العمل بخش اول – پژوهشی درباره اذان

 

اتفاق شیعه و سنى  بر شرعیّت «حیّ على  خیر العمل»

ثابت بودن جزئیّت «حَیّ على  خیر العمل» در اذان ، در عهد پیامبر ، از امور مسلم و تردید ناپذیر مى ‏باشد ، زیرا افزون بر وجود آن در احادیث شیعه دوازده امامى  ، و روایات زیدیه و اسماعیلیه ، اهل سنّت نیز به طُرُق خود آن را روایت کرده و آورده ‏اندکه ، بِلال در اذان صبح آن را مى ‏آورد ؛ بلکه گروه بسیارى  از صحابه به آن اذان مى ‏گفتند .از امامان چهارگانه اهل سنّت حکایت شده که ، به «حَیّ على  خیر العمل» در اذان  قائل ‏اند ؛ لیکن ادّعاشان این است که پیامبر به بلال دستور داد که آن را از اذان حذف کند و به جاى  آن جمله «الصلاةُ خیرٌ مِن النوم» را بگذارد . از این سخن روشن مى ‏شودکه آنان شرعیّت آن را ، در آغاز امر اذان ، انکار نمى ‏کنند ، لیکن به نسخ آن قائل ‏اند . حال باید دید ناسخ چیست ؟ و چرا از اذان تنها این جمله نسخ شد ؟شایان ذکر است که در این مسئله اهل سنّت دو گروه‏ اند : بعضى  از آنها ناسخ راسخن پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  مى ‏دانند که به بلال فرمود : «اِجْعَل مَکانَها الصلاةُ خیرٌ مِن النَوم»[۱]

ادامه‌ی خواندن

تشریع اذان در نظر اهل بیت ع -پژوهشی درباره اذان

 تشریع اذان در نظر اهل بیت ع -پژوهشی درباره اذان

احادیث اهل بیت نبوّت علیهم‏ السلام ـ که از طریق شیعه دوازده امامى  یا اسماعیلیّه یا زیدیّه روایت شده ـ بیان‏گر آن است که شروع اذان در معراج پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه  ‏و‏آله رخ داد ، بعضى  ازاین احادیث چنین است :

امام على  بن ابى ‏طالب  علیه ‏السلام (م۴۰ ه )

امام رضا  علیه ‏السلام به نقل از پدرانش مى ‏گوید : «على  بن ابى ‏طالب فرمود : چون بر پیامبرتعلیم اذان آشکار شد ، جبرئیل بُراق را آورد ، براق سر بر نمى ‏تافت ، جبرئیل به نرمى (در گوش او) گفت : آرام گیر ، احدى  گرامى ‏تر از او ـ نزد خدا ـ بر تو سوار نخواهدشد ، پس آرام گرفت . پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه  ‏و‏آله فرمود : سوار بُراق شدم [ و او به پرواز درآمد و به پیش تاخت ] تا به حجابى  رسیدم که در پى  آن (عرش) خداى  رحمان است . فرشته ‏اى  از پشت حجاب درآمد ، گفت : اللّه‏ اکبر ، اللّه‏ اکبر ؛ پیامبر  صلى  ‏الله‏ علیه  ‏و‏آله به جبرئیل فرمود : این فرشته کیست ؟

ادامه‌ی خواندن