باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

احادیثِ زیارت

حدیث اوّل : دارقُطنى  و بَیْهَقى  (و دیگران) از ابن عُمَر روایت
کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارَ قَبْرى  وَجَبَتْ له شَفاعتی ؛[۱]هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود .این حدیث ، با اندکى  اختلاف در ضبط نامِ بعضى  از راویان ، به وسیله عالمانِ بزرگ اهل سنت روایت شده است .ابو الیُمْن بن اَبى  الحسن ، زید بن حسن ، آن را در کتاب اِتحاف الزائر وإطراف المقیم السائر[۲] مى ‏آورد و نیز حافظ ابو الحسین قرشى در کتاب الدلائل المتینة فى  فضائل المدینه آن را ذکر مى ‏کند .قاضى  ابو الحسن ، على ّ بن حسن خِلَعى  در کتاب فوائدش (که ۲۰جزء است) درجزء هفتم ، این حدیث را بیان مى ‏دارد و ابن عساکر نیزدر تاریخش آن را مى ‏آورد .

متابعات و شواهدى  براى  این حدیث وجود دارد که آن را تقویت مى ‏کند و از مجموعِ دیدگاه‏هاى  عالمان درباره سند این حدیث (واَحادیث فراوان دیگر در این زمنیه) به دست مى ‏آید که این حدیث اگربه درجه صحّت ارتقا نیابد ، دست کم از احادیثِ «حَسَن» به شمارمى ‏رود و سخن ابن تَیْمِیَه که آن را ساختگى  مى ‏داند ، تهمت وافتراست ، هیچ کس قبل از ابن تیمیه اتهام جعل به این دسته از اَحادیث نزده است ، اسباب وضع در این حدیث دیده نمى ‏شود و محتواى  آن با شریعت ناسازگارى  ندارد .اگر این حدیث ، حدیث ضعیفى  مى ‏بود ، حکم به وضع در آن معنانداشت ، چه رسد به اینکه «حَسَن» یا «صحیح» است .

[ دلالت حدیث ]

اینکه فرمود «وَجَبتْ» بدان معناست که شفاعتِ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله براى شخص زائر ، حق و ثابت و لازم مى ‏باشد و اَمرى  حتمى  و تردید ناپذیراست ؛ چراکه پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله از سرِ عنایت ، این وعده را داد .و اینکه فرمود : «لَهُ» (براى  او) یا بدین معناست که زائران آن حضرت به شفاعتى  ویژه دست مى ‏یابند که دیگران از آن محروم مى ‏مانند و یا مراد این است که این زائران از شفاعتى  بهره‏ مند مى ‏شوندکه براى  غیر آنها دست نیافتنى  است و به سبب این زیارت ، آنها شرافت مى ‏یابند و نشان‏دار مى ‏شوند .و یا مقصود این است که زائر به برکتِ زیارتِ قبر پیامبر ، تحتِ عموم «مَن تناله الشفاعة» (کسى  که شفاعت به او مى ‏رسد) در مى ‏آیدوفائده آن این است که هنگام مرگ مژد ‏اش دهند که مسلمان مى ‏میرد .بر اساسِ این تقدیر ، باید لفظِ شفاعت را عام گرفت ؛ زیرا اگر مردن بر آیین اسلام را در آن شرط کنیم ، زیارت معنا ندارد و اسلام به تنهایى در دست‏یابى  به این شفاعت ، کافى  است .خلاصه : اثر زیارت یا این است که زائر ـ به طور مطلق ـ مسلمان مى ‏میرد که خود نعمت بزرگى  است و یا شفاعتِ زائر ، شفاعت ویژه مى ‏باشد و غیر از شفاعتى  است که همه مسلمان را در بر مى ‏گیرد .و اینکه فرمود «شفاعتی» (شفاعت من) شرافت بخشیدن به شفاعت است ؛ چراکه فرشتگان و انبیا و مؤمنان [ براى دیگران ]شفاعت مى ‏کنند و براى  زائر قبر آن حضرت ، نسبت [ و احترامِ ]ویژه ‏اى  است ، خود پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله براى  زائرش شفاعت مى ‏کند و عظمتِ شفاعت ، به بزرگى  منزلتِ شفیع است ؛ همان گونه که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ازدیگران اَفضل است ، شفاعتش نیز از شفاعتِ دیگران برتر مى ‏باشد .

حدیث دوّم : بَزّار در مسندش از ابن عُمَر ، روایت کرده است که
پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارَ قَبْری حَلَّت له شفاعتی ؛[۳]هرکس قبرم را زیارت کند ، شفاعتم او را در بر مى  گیرد .در راویان این حدیث ، گرچه بگو مگوهایى  هست و بعضى  از آنهاتضعیف شده ‏اند ، لیکن این حدیث ، عینِ حدیث پیشین است و
مضمون آن را تقویت و گواهى  درستى  آن است .

حدیث سوّم : طَبَرانى  در المعجم الکبیر[۴] و دارقُطْنى در أمالى [۵] وابوبکر بن مُقْرء در المعجم[۶] روایت کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن جائنی زائراً لا یَعْمَلُه حاجةٌ إلاّ زیارتی ، کان حقّاً عَلَیّ أن أکونَ لَه شفیعاً یومَ القیامة ؛هرکه به قصد زیارت ، سویم رهسپار شود و جز زیارتم نیازدیگرى  او را به این سفر واندارد ، بر من لازم است که روزقیامت شفیعِ او باشم .در بعضى  از روایات ، به جاى  «لا یَعْمَلُه» ، «لا تَعْمَلُه» و «لا یَنْزِعُه»آمده است که در معناى  حدیث ، تأثیرى  ندارد .از بابى  که ابن سَکَن (م۳۵۳ه) این حدیث را در آن آورده ، مى ‏توان دریافت که مقصود ، زیارت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله بعد از رحلتِ آن حضرت است یا اینکه زیارت پس از مرگ ، در عموم حدیث داخل مى ‏باشد .

حدیث چهارم : دارقُطنى  و دیگران روایت کرده‏ ا ند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن حَجَّ فَزارَ قَبْری بعد وفاتی ، فکَأَنّما زارنی فی حیاتی ؛[۷]هرکه حج گزارد ، سپس بعد از وفاتم قبر مرا زیارت کند ، به منزله آن است که مرا در زمانِ حیات زیارت کرده است .این حدیث ، در منابع گوناگون اهل سنت ، به چشم مى ‏خورد وکسانى  چون بَیْهَقى  ، ابن عساکر ، طَبَرانى  و … به ذکر  آن پرداخته ‏اند و دربعضى  از روایات «وَصَحَبَنی» نیز اضافه شده است ؛ یعنى  «به منزله کسى است که در زمان حیات مرا زیارت کرده و با من مصاحبت داشته است».همچنین متابعاتى  براى  این حدیث ، هست که ضعف سندى  آن را(در صورتى  که چنین ضعفى  به اثبات رسد) چبران مى ‏کند ؛ مانند این حدیث که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود : «هرکه قبر مرا پس از مرگم زیارت کند ،مانند کسى  است که در زمان حیات ، مرا زیارت کرده است»[۸] .

حدیث پنجم : ابن عَدى  و دیگران روایت کرده‏ اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن حَجَّ الْبَیْتَ وَلَمْ یَزُرْنی فقد پ جَفانی[۹] ؛هرکه حج گزارد ومرا زیارت نکند ، به من ستم کرده است.

حدیث ششم : طَیالسى  و بَیْهَقى  و ابن عساکر روایت کرده ‏اند که
پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زار قبری أو مَن زارنی ، کنتُ شفیعاً له أو شهیداً ؛[۱۰]هرکه قبرم را یا مرا زیارت کند ، من [ در رستاخیز ] شفیع یاگواه اویم .

حدیث هفتم : عقیلى  و دیگران ، روایت کرده‏ اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارنی مُتَعمّداً کانَ فی جواری یومَ القیامة ؛[۱۱]هرکه به قصدِ زیارتم بیاید و مرا زیارت کند ، در روز قیامت همنشین من خواهد بود .

حدیث هشتم : دارقُطنى  و دیگران روایت کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارَنی بعدَ موتی فَکَأَنّما زارنی فی حیاتی ؛[۱۲]هرکه پس از مرگم مرا زیارت کند ، گویا چنان است که درزمان حیاتم مرا زیارت کرده است .

حدیث نهم : حافظ ابو فتح اَزْدى  در جزء هشتم از کتاب فوائدش
روایت کرده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن حَجَّ حِجَّة الإسلام وزارَ قبری وغزا غزوةً وَصَلَّى  عَلَیَّ فی بیت المقدس ، لم یَسْأَلْه اللّه‏ُ ـ عزّ وجلّ ـ فیما افترض علیه ؛[۱۳]هرکه حج واجب گزارد و قبرم را زیارت کند و در جنگى [ جهاد در راه خدا ] شرکت کند و در بیت المقدس بر من درود فرستد ، خداى  بزرگ ، از تکالیفى  که بر او واجب است ، نپرسد .

حدیث دهم : ابو الفتوح ، سعید بن محمّد بن اسماعیل یعقوبى ( درکتابى  که در بر دارنده بعضى  از شمایل پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله و آثار اوست واحادیثى  که در فضیلت زیارت آن حضرت و مرتبه زَوّارش وارد شده)روایت کرده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارنی بعدَ مَوْتی فَکَأَنَّما زارَنی وأَنَا حَیّ ؛[۱۴]هرکه پس از مرگم مرا زیارت کند ، به منزله آن است که
مرا زیارت کرده در حالى  که زنده ‏ام .

حدیث یازدهم : دِمیاطى  و ابن هارون (و دیگران روایت کرده‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارنی بالمدینة مُحْتَسِباً ، کنتُ له شفیعاً وشهیداً ؛[۱۵]هرکه براى  [ خشنودى  ] خدا مرا در مدینه زیارت کند [ روزقیامت ] شفیع و گواه او خواهم بود .

حدیث دوازدهم : حافظ ابو عبداللّه‏ ، محمّد بن محمود بن نجّار در
کتاب الدرّة الثمینة فى  فضائل المدینة به اسناد از اَنس روایت کرده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :… وما من أَحَد مِن أُمّتی له سعةٌ ثمّ لم یَزُرْنی فلیس له عُذر ؛[۱۶]کسانى  از امّتم که توانمند باشند و مرا زیارت نکنند ، عذرى  ندارند .

حدیث سیزدهم : حافظ ابو جعفر عُقَیلى  در کتاب الضعفاء در ترجمه «فَضالَة بن سعید ابن زُمَیل مازنى » به اسناد از ابن عبّاس روایت کرده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :
… وَمَن زارنی حَتّى  یَنْتهی إلى  قَبْری ، کنتُ له یومَ القیامةشهیداً (أو قال : شفیعاً) ؛[۱۷]هرکه مرا زیارت کند تا اینکه به زیارت قبرم بینجامد ، روزقیامت گواه (یا فرمود : شفیع) او خواهم بود

حدیث چهاردهم : حافظ ابو عبداللّه‏ ، ابن نَجّار در الدرّة الثمینه و
نیز ابو سعید ،عبد الملک بن محمّد بن ابراهیم نیشابورى خَرْکُوشى
واعظ در شرف المصطفى  به اسناد از على   رضى ‏الله‏ عنه روایت کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن لَمْ یَزُر قَبْری ، فقد جَفانی ؛[۱۸]هرکه قبرم را زیارت نکند ، به من جفا کرده است .

حدیث پانزدهم : یحیى  بن حسن در اَخبار المدینة به اسناد از بَکْرِ
بن عبداللّه‏ ، روایت کرده است که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن أَتَى  المدینة زائراً لی ، وَجَبَتْ له شفاعتی یومَ القیامة … ؛[۱۹]هرکه به قصد زیارتِ من به مدینه آید ، شفاعتم در روزقیامت ، بر او واجب مى ‏شود .

باب دوّم

احادیثى  که در آنها لفظ «زیارت» نیست و بر فضیلتِ زیارت پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله دلالت دارند

ابو داود سِجِستانى  از اَبى  هُرَیره روایت مى ‏کند که رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :ما مِن أَحَدٍ یُسَلِّمُ عَلَیَّ إلاّ رَدَّ اللّه‏ُ عَلَیَّ رُوحی حَتّى  أَرُدَّ علیه السَّلام ؛[۲۰]هیچ کس بر من سلام نمى ‏فرستد مگر اینکه خدا روحم رابه جسدم باز مى ‏گرداند تا جواب سلامش را بدهم .این حدیث ـ على  رغم بعضى  از مناقشه‏ ها ـ از احادیث صحیح به شمار مى ‏آید ، گروهى  از عالمان بزرگ در مسئله زیارت ، بر این حدیث ا عتماد کرده ‏اند ، بیهقى  «باب زیارة النبی» را با همین حدیث مى ‏آغازد ،که کارى  بجا و استدلالى  راست و درست است ؛ زیرا زائرى  که به پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله سلام مى ‏دهد ، به فضیلتِ جواب سلام ـ از سوى   آن حضرت ـ دست مى ‏یابد که مرتبتى  والا و منقبتى  بزرگ مى ‏باشد و سزامند است انسان به این کار دست یازد و بر آن حرص ورزد تا برکتِ سلام پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را دریابد .

انواع سلام بر پیامبر

سلام بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله دو نوع است :
الف) سلام دعایى  ؛ مانند فرستادنِ صلوات بر آن حضرت ، چنان که بعد از ذکر نام آن حضرت مرسوم است وخداى  متعال در آیه ۵۶ سوره احزاب از مؤمنان مى ‏خواهد که بر آن حضرت صلوات بفرستند و دردعاى  تشهّد و هنگام ورود به مسجد یا خروج از آن ، این کار سفارش شده است .این نوع از سلام ، به صیغه غایب و مخاطب (هر دو) مى ‏آید و فرقى  نمى ‏کند که اشخاص نزد پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله حضور یابند و سلام کنند یا غایب
باشند و سلام بفرستند . گفته ‏اند : این نوع از سلام ، به پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله اختصاص دارد و بر هیچ یک از امّت این گونه سلام نمى ‏شود مگر به تبع پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله چنان که صلوات بر غیر پیامبر فرستاده نمى ‏شود مگر در پى ِ صلوات بر آن حضرت .
ب) سلامى  که به قصد «تحیّت» (درود) است ؛ مثل اینکه زائر وقتى در زمان حیات یا پس از وفات ، به حضور پیامبر مى ‏رسد ، سلام مى ‏دهد .این سلام ، اختصاصى  نیست ، و مى ‏توان آن را در خطاب با همه مسلمانان به کار بُرد .بى ‏گمان ، در این نوع ، جوابِ سلام لازم است و پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله جواب سلامى  کسى  را که به او سلام کند ، مى ‏دهد (خواه خود شخص نزدیک
قبر پیامبر رود و بر او سلام فرستد یا از کسى  بخواهد که از جانب او به پیامبر سلام برساند) و پیداست کسى  که قبر پیامبر را زیارت نکند از این فضیلت ، محروم مى ‏ماند .در سلام نوع اوّل نیز اگر ردّ سلام ثابت شود ، بى ‏تردید کسى  که نزد قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله حضور مى ‏یابد ، از مزیتِ قرب و خطاب برخوردار است .

آگاهى  پیامبر بر سلام دهندگان

 عبداللّه‏ بن مسعود از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله روایت مى ‏کند ، که فرمود :إنَّ للّه ملائکة سَیّاحین فی الأرض ، یُبَلِّغونی مِن أُمّتی السَّلام ؛[۲۱]خداوند فرشتگانى  دارد که در روى  زمین در گردش‏ اند ،آنان سلام امّتم را به من مى ‏رسانند .این حدیث ، با الفاظ دیگرى  نیز نقل شده و از اَحادیث صحیح است . ایّوب سَخْتِیانى  مى ‏گوید : خبر دارم ـ و خدا داناست ـ فرشته ‏اى به هر کسى  که بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله صلوات فرستد ، گمارده شده تا آن را به آن حضرت برساند . در کتاب فضل الصلاة على  النبی (اثر قاضى  اسماعیل) ازپیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله روایت شده که فرمود :لا تَجْعَلُوا بُیُوتَکُم قبوراً ، وصَلّوا عَلَیَّ وسَلِّموا حَیْثُ کنتم ،فَسَیَبْلُغنی سلامُکم وصلاتکم ؛[۲۲]خانه ‏هاتان را گورستان [ سوت و کور ] نسازید ، هرجا که هستید بر من صلوات و سلام فرستید ؛ چراکه سلام و درود شما به من مى ‏رسد .ابن عساکر از طرق مختلف از نُعَیم بن ضَمْضَم عامرى  [ از عمران ]بن حِمْیَرى  جُعفى  نقل مى ‏کند که گفت : شنیدم عمّار بن یاسر ازپیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله نقل مى ‏کرد که فرمود :هنگامى  که درگذرم ، خداوند فرشته ‏اى  رابه من مى ‏دهدکه بر قبرم مى ‏ایستد ، هیچ بنده‏اى  صلوات بر من نفرستدمگراینکه آن فرشته گوید : اى  احمد ، فلان شخص فرزندفلان کس (او و پدرش را نام مى ‏برد) بر تو درود فرستاد ؛ازاین رو ، خدا ـ به جاى  آن ـ ده درود بر وى  مى ‏فرستد.[۲۳]مضمون این احادیث (و احادیث فراوان دیگر) این است که فرشتگان ، صلوات بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله را به آن حضرت مى ‏رسانند و به ویژه در روز جمعه (و نیز هنگام نماز) و فرستان صلوات بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله تأکیدشده است و اینکه صلوات بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله کارهاى  نیک را افزون مى ‏سازدو بدى ‏ها و گناهان را از بین مى ‏برد و صلواتِ خدا را ـ بر انسان ـ در پى  دارد و در نامه اعمال ثبت مى ‏شود و در روز قیامت بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله عرضه مى ‏گردد .[ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله صداى  صلوات را مى ‏شنود ]بر اساس اَحادیث ، انبیا  علیهم‏ السلام همواره زنده‏اند و پس از مرگ بر این عالَم اشراف دارند ؛ کسانى  که نزد قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله بر آن حضرت صلوات فرستند ، پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله صلوات آنها را مى ‏شنود و کسانى  که از دور بر او صلوات فرستند ، صلوات آنها به پیامبر مى ‏رسد و این کار ، باعث مى ‏شود که آن حضرت ـ روز قیامت ـ شهادت به خیر دهد و شفیع آنها گردد براى  درک این شرافت ، سزامند است انسان دارایى  دنیا را هزینه کند تا از دورترین سرزمین‏ها به نزد قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله برسد و بر او صلوات فرستد .

[۱] .  سنن الدارقطنى  ۲ : ۲۷۸ ، حدیث ۱۹۴ .نیز بنگرید به ، شعب الإیمان بیهقى  ۳ : ۴۹۰ ؛ الکنى  (دولابى ) ۲ : ۶۴ ؛ تلخیص المتشابه ۱ : ۵۸۱ ؛ الضعفاء (عقیلى ) ۴ : ۱۷۰ .
[۲] .  کتاب با همین نام ، به ابن عساکر م۶۸۶ه  نسبت داده شده است (الأعلام ۴ : ۱۱) (م) .
[۳] .  بنگرید به ، کشف الأستار هیثمى  ۲ : ۵۷ ؛ سنن الدار قطنى  ۲ : ۲۷۸ .
[۴] .  المعجم الکبیر ۱۲ : ۲۹۱ ، رقم ۱۳۱۴۹ .
[۵] .  أمالى  الدارقطنى
[۶] .  بنگرید به ، رفع المناره : ۳۰۱ .
[۷] .  سنن الدارقطنى  ۳ : ۳۷۸ ، حدیث ۱۹۳ ؛ و بنگرید به ، المعجم الکبیر ۱۲ : ۴۰۶ ، حدیث۱۳۴۹۷ .
[۸] .  المعجم الکبیر ۱۲ : ۴۰۶ ، حدیث ۱۳۴۹۶ .
[۹] .  الکامل ۷ : ۲۴۸۰ ؛ نیز بنگرید به ، تلخیص الحبیر ۷ : ۴۱۷ .
[۱۰] .  مسند اَبى  داود طیالسى  ۱ : ۱۲ ؛ السنن الکبرى  بیهقى  ۵ : ۲۴۵ (و شعب الإیمان ۳ :۴۸۸) ؛ تاریخ مدینة دمشق
[۱۱] .  الضعفاء الکبیر ۴ : ۴۶۱ ، رقم ۱۹۷۳ ؛ و بنگرید به ، شعب الإیمان ۳ : ۴۸۹ ؛ رفع المناره : ۳۳۵ .
[۱۲] .  تلخیص الحبیر ۷ : ۴۱۵ ؛ سنن دارقطنى  ۲ : ۱۹۳ و در چاپى  جلد ۲ ، ص۲۷۸ ؛ شعب الإیمان ۳ : ۴۸۸ .
[۱۳] .  بنگرید به ، لسان المیزان ۲ : ۴ ، ترجمه اَزْدى  ؛ تاریخ بغداد ۶ : ۳۵۶ .
[۱۴] .  بنگرید به ، سنن دارقطنى  ۲ : ۲۴۴ ، حدیث ۲۶۶۸
[۱۵] .  شعب الإیمان ۳ : ۴۸۸ ؛ تاریخ جرجان سهمى  : ۴۳۴ ؛ نیز بنگرید به ، المداوی للعلل المناوی ۶ : ۲۳۲۵ ؛ رفع المناره : ۳۲۴ ـ ۳۲۶ .
[۱۶] .  بنگرید به ، کشف الخطا عجلونى  ۲ : ۲۷۸ ، حدیث ۲۶۱۲ .
[۱۷] .  الضعفاء ۳ : ۴۵۷ ؛ نیز بنگرید به ، تاریخ مدینة دمشق .
[۱۸] .  الدرّة الثمینة : ۳۹۷ ، باب ۱۶ ؛ شرف المصطفى  : ۴۲۱ و۴۶۶ ؛ نیز بنگرید به ، مختصرتاریخ دمشق ۲ : ۴۰۶
[۱۹] .  بنگرید به ، وفاء الوفاء سمهودى  ۴ : ۱۳۴۸ ؛ الدرّة الثمینة : ۳۹۷ ؛ رفع المنارة(ممدوح محمود) : ۳۲۷ ـ ۳۲۹ .
[۲۰] .  سنن أبى  داود ۲ : ۲۱۸ ، حدیث ۲۰۴۱ کتاب المناسک ، باب زیارة القبور ؛ نیز بنگریدبه ، تلخیص الحبیر ۷ : ۴۱۸ ؛ تحفة الأشراف ۱۰ : ۴۲۱ .
[۲۱] .  سنن نسائى  ۳ : ۴۳ ؛ سنن دارقطنى
[۲۲] .  بنگرید به ، سنن ابى  داود ۲ : ۲۱۸ ، حدیث ۲۰۴۲
[۲۳] .  بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث : ۳۱۹ .

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


× دو = 16

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>