بایگانی برچسب: المعجم الكبير

زیارت در احادیث و روایات-جایگاه زیارت

زیارت در احادیث و روایات-جایگاه زیارت

احادیث و روایاتى  که از پیامبر اکرم  ص و ائمّه معصومین  علیهم ‏السلام نقل شده ، میزان اهمیّت زیارت را در خطّ مشى  اسلامى  روشن مى ‏سازد .نظر به اَسانید زیاد و طُرُق گوناگون این احادیث ، بسیارى  از مُصَنَّفات و کتاب‏ها به آنها پرداخته ‏اند ، بلکه ده‏ها تألیف به بررسى  و تشویق آنها اختصاص یافته است ؛
مانند کتاب «رفع المنارة بتخریج أحادیث التوسُّل والزیارة» ، «کامل الزیارات» ، و دیگرکتاب‏هاى  زیادى  که دلالت دارند این رسمِ مذهبى  کانونِ اهتمام و رعایت عالمان بزرگ امّت و فقیهان مى ‏باشد ، و این همّت ورزى  و کوشایى  از قرآن و سنّت نبوى
شریف ، به ارث رسیده است .

ادامه‌ی خواندن

باب ششم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب ششم-نقدوهّابیان درباره زیارت

سفر سوى  قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله

شکى  در این نیست که سفر سوى  زیارت قبر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله موجب تقرّب به خدا است ؛ زیرا :اوّلاً : خدا در قرآن مى ‏فرماید : «اگر کسانى  که به خویشتن ستم کردند ، نزدت آیند …» و پیداست که «آمدن» هم مى ‏تواند از نزدیک باشد و هم از دور ، با سفر باشد یا بى ‏سفر صورت گیرد .نمى ‏توان گفت که « جاؤُوک » (نزدت آیند) مطلق است و مطلق ، بر تک‏تکِ افراد دلالت ندارد (هرچند براى  این کار صلاحیت دارد) زیرا :مطلق ـ در اینجا ـ در سیاق شرط قرار گرفته و هریک از افراد را شامل مى ‏شود . هر کسى  که این عمل از او سر زند ، خدا را توبه ‏پذیر و مهربان خواهد یافت .

ادامه‌ی خواندن

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب اوّل وباب دوّم-نقدوهّابیان درباره زیارت

احادیثِ زیارت

حدیث اوّل : دارقُطنى  و بَیْهَقى  (و دیگران) از ابن عُمَر روایت
کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله فرمود :مَن زارَ قَبْرى  وَجَبَتْ له شَفاعتی ؛[۱]هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود .این حدیث ، با اندکى  اختلاف در ضبط نامِ بعضى  از راویان ، به وسیله عالمانِ بزرگ اهل سنت روایت شده است .ابو الیُمْن بن اَبى  الحسن ، زید بن حسن ، آن را در کتاب اِتحاف الزائر وإطراف المقیم السائر[۲] مى ‏آورد و نیز حافظ ابو الحسین قرشى در کتاب الدلائل المتینة فى  فضائل المدینه آن را ذکر مى ‏کند .قاضى  ابو الحسن ، على ّ بن حسن خِلَعى  در کتاب فوائدش (که ۲۰جزء است) درجزء هفتم ، این حدیث را بیان مى ‏دارد و ابن عساکر نیزدر تاریخش آن را مى ‏آورد .

ادامه‌ی خواندن

فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد

فصل هشتم شُبهه مانع اجراى حد-بی بنیاد

[ حدود با وجود شبهه به اجرا درنمى ‏آید ]

از چیزهایى  که بر ناصواب بودن تکفیر کسانى  که آنها را کافر شمردید دلالت مى ‏کند این است که دعا و نذر کفرى  نیست که انسان را از ملّت اسلام خارج سازد ؛زیرا پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله در حدیثى  صحیح امر فرمود که:«أَنْ تُدْرَءَ الحدودُبالشُّبَهات »[۱] ؛حدود با شبهه ‏ها دفع مى ‏گردد .حاکم در صحیح خود و ابو عوانه و بزّار ـ به سند صحیح ـ و ابن سُنّى  از ابن مسعود  رضى ‏الله ‏عنه روایت کرده ‏اند که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود :هرگاه مرکب و حیوان شما در بیابان گریخت باید سه مرتبه صدا بزند :اى  بندگان خدا نگه دارید ؛ زیرا خدا کسانى  را حاضر دارد که آن را نگه مى ‏دارد[۲] .طبرانى  روایت کرده اگر کسى  [ در بیابان ] کمک خواست باید بگوید : اى  بندگانِ خدا بفریادم برسید[۳] .

ادامه‌ی خواندن

سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث

سنّت قولى , فعلى ۲– جُستارى در تاریخ حدیث

آیا دستورى  هست و یا براى  این آفریده شده ‏اید که بعضى  از کتاب خدا را به بعض دیگر بزنید ؟ فرمانِ خدا را بنگرید و پیروى  کنید و از آنچه نهى  شدید باز ایستید .[۱]از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  نقل شده که آن حضرت آن زمان که در «صُلح حُدَیبیّه» صحابه را به سر تراشیدن و بیرون آمدن از اِحرام فرمان داد و آنان این کار را انجام ندادند ، به خشم آمد ؛ زیرا بر آنها دشوار آمد و منتظر ماندند تا پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  مناسک و اعمالش را به پایان بَرَد و از احرام بیرون آید ، آن گاه این کار را انجام دادند (با اینکه وظیفه ‏شان این بود که پیش از آن از اِحرام خارج شوند) .

ادامه‌ی خواندن

برنتافتن ویژگى‏ هاى ممتاز على ع– منهاج بدعت

برنتافتن ویژگى‏ هاى ممتاز على ع– منهاج بدعت

ابن تیمیّه گوید : رافضى (علاّمه حلّى) گوید : از عَمْرو بن میمون روایت شده که گفت: براى على بن ابى‏ طالب ده فضیلت انحصارى است :
۱ . پیغمبر  صلى‏ الله علیه ‏و‏آله  فرمود : «مردى را برانگیزم که خدایش او رانگه‏دار است ، او خداى و رسولش را دوست دارد و خدا ورسولش او را» همه گردن کشیدند تا ببینند آن کس کیست ؟ پیغمبر فرمود :على بن ابى طالب کجا است ؟ گفتند : او با چشم درد شدید در آسیابه آرد کردن پرداخته ، دیگران از این کار امتناع داشتند ! گوید : دراین وقت على با چشم دردى شدید ـ که قادر به دیدن نبود ـفرا رسید ، و پیغمبر در چشمش دمید . آن‏گاه سه بار پرچم را به اهتزاز درآورده به دستش داد ، و على صفیه بنت حیى را آورد .

ادامه‌ی خواندن