بایگانی برچسب: حضرت زهرا ع

نابودسازی ارزش‏ هاى معنوى – جستارى در تاریخ حدیث

نابودسازی ارزش‏ هاى معنوى – جستارى در تاریخ حدیث

زندگى  جاهلیت بر پرستش بت‏ها و چند خدایى  بنا یافته بود و نگاهشان به پدیده‏ ها نگاهِ مادى  بود . اسلام آمد تا این افکار را تغییر دهد و آنان را به خداى  واحدِقهّار فراخواند و پدیده ‏هاى  غیبى  را بشناساند .مشرکان زمینه این‏گونه رویکردها را نداشتند و بر پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  اعتراض مى ‏کردند ؛زیرا کُنه و حقیقت این تعالیم را درنمى ‏یافتند ، و همواره درگیر این پرسش‏ها بودند :چرا پیامبر فرشته‏ اى  با عظمت نیست ؟
چرا او [ گنجینه ‏هایى  از ] طلا ندارد ؟
چگونه خدا مردگان را زنده مى ‏سازد ؟

ادامه‌ی خواندن

شواهدى بر کنار گذاشتن حدیث ازسوى خلفا – جُستارى در تاریخ حدیث

شواهدى بر کنار گذاشتن حدیث ازسوى خلفا – جُستارى در تاریخ حدیث

در پى ِ آنیم تا روشن سازیم که خلفا ، تحت تأثیر اطرافیان خود ، و پیروان مکتب رأى  و اجتهاد ، بازگشتى  به میراثِ [جاهلى  ] گذشته داشتند و این عقبْ‏ گرد ، بر حدیث و سنّت پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  اثرى  منفى  داشت . شواهدِ خود را بر این نظر ، وا مى ‏کاویم .

به کارگیرى  دوباره حافظه و نَسَب !

معروف است که عرب در حفظ اَشعار و کارهاى  نیک خود ، بر حافظه ‏اش تکیه مى ‏کرد و از تدوین روى  مى ‏گرداند و بر آن اعتماد نداشت . از این رو بخش زیادى  ا زقصیده ‏هاشان دربر دارنده زبان و فرهنگ و جنگ و صلح و … آنهاست ، و در مقابل چیزى  از خطبه ‏ها [ نگاشته ‏شان ] و … را نمى ‏بینیم که با شعرشان برابرى  کند . این ، بدان جهت است که شعر به آسانى  حفظ مى ‏شود ، به عکسِ خطبه ‏ها که حفظ آن دشوار مى ‏باشد و از آنجا که تدوین نشده ، بیشتر آنها تباه گشته و جز اندکى  به مانرسیده است .مى ‏بینیم که ابوبکر از عالمان به اَنساب عرب شمرده مى ‏شود ؛ زیرا عایشه از وى روایت مى ‏کند که : او داناترین قریش به اَنساب آنهاست .[۱]

ادامه‌ی خواندن

عُمَر بن خطّاب ، ولىّ معصوم-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

عُمَر بن خطّاب ، ولىّ معصوم-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

در فصل «امامان ابن عربى  چه کسانى ‏اند» نصوصى  را از ابن عربى  آوردیم که در آنها عُمَر را با دیگران در مقام‏ها و کرامت‏ها ، شریک مى ‏ساخت .سخنانى  را در آنجا بیان کردیم که در اینجا از ذکر آنها بى ‏نیازیم ، جز اینکه دراین فصل ، دسته ‏اى از متونى  را مى ‏آوریم که ابن عربى  در آنها نشانه‏ ها و مقاماتى   را به عُمَر ، اختصاص مى ‏دهد که آنها را سزاوار شأنِ او مى ‏داند یا از باب گرامى  داشت و بزرگداشت و ارج نهادن به عُمَر ، او را به این کرامت‏ها ویژه مى ‏گرداند . ادامه‌ی خواندن

دفاع از ابن عربى بخش ۲ – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

دفاع از ابن عربى بخش ۲ – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

ابن عربى  شیعه امامیّه را محترم مى ‏شمارد

مدافعان ابن عربى  بیان مى ‏دارند که وى  شیعه امامیّه را ارج مى ‏نهاد و احترام مى ‏گذاشت . در موارد بسیارى  (خواه در الفتوحات و خواه در محاضرة الأبرار)وى  از ائمّه شیعه [ با احترام ] یاد مى ‏کند . پس نباید او را دشمن امامیّه قلمدادکرد .[۱]مى ‏گوییم :یک : ما در کتاب‏هاى  ابن عربى  ، اثرى  از اینکه وى  «امامیّه» را خاطرنشان سازد و از آنها تقدیر و تمجید کند ، نیافتیم ، بلکه این را مى ‏یابیم که مى ‏گوید :شیطان‏ها سوى  بدعت‏ گذاران و هواپرستان (به ویژه امامیّه) اصل صحیحى  را ـ که همان محبّت اهل بیت است ـ مى ‏افکنند ، سپس آنان از این محبّت ، به نگرش‏هاى  اشتباهِ دیگرى  ، دست مى ‏یازند .[۲]دو : خود همین شخص [ تهرانى  ] ادّعا مى ‏کند که ابن عربى «مستضعف » به شمار مى ‏رود . وى  در «مغرب» مى ‏زیست ، و چیزى  از شیعه و تشیّع (چه رسد به امامیّه) نمى ‏دانست .[۳]اگر امر ، چنین باشد ، از کجا وى  به نیرنگ شیاطین با شیعه (و به ویژه با امامیّه)پى  بُرد ؟ چگونه عقیده‏اى  را که درباره عملکرد شیاطین با شیعه مطرح مى ‏سازد بااحترام و ارج نهادنِ او به امامیّه ، جمع کنیم ؟سه : به فرض بپذیریم که ابن عربى  ، از تشیّع چیزى  نمى ‏دانست ، و کتاب فتوحات را با الهام دریافت و مطالب آن را بى ‏اختیار خودش نوشت (چنان که مى ‏پندارند)

ادامه‌ی خواندن

دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۲ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۲ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

 حدیث منزلت

 مى‏ گویند : ابن عربى ـ با دقّت ـ به حدیث منزلت (تحت عنوان «فصّ هارونی»(در کتاب فصوص) اشاره کرده است ، عبارتِ وى چنین است : «فصُّ حِکمةإ مامیّة فی کلمة هارونیّة» زیرا این عبارت (به پندار آنان) بر دو چیز دلالت دارد :[۱]الف) ظاهر این سخن این پندار را به ذهن مى‏ آورد که : حکمت طائفه امامیّه
در کلمه هارونیّه ، همان حدیث منزلت و لفظِ « أُخْلُفْنِی »[۲] (در میان قوم جانشین من شو) است . ب) ابن عربى درعبارتش [ در اینجا ] به صراحت ، مقام هارونى را با واژه«امامت» مى‏ آورد و به مخالفتِ علماى اهل سنّت (و انکار خلافتِ هارونى ازسوى آنها) اهمیّتى نمى‏ دهد .[۳]مى‏ گوییم : یکم : این استدلال نیز شگفت ‏آور است ؛ ابن عربى در این فصل ، هیچ چیزىرا که به این سخنان اشاره داشته باشد (سواى همان عنوان) نمى‏ آورد ؛ به امام على  علیه ‏السلام ، به حجّة الوداع ، به حدیث منزلت (و دیگر چیزهاى دور و نزدیک که به امرِ امامت رهنمون است) اشاره نمى‏ کند .

ادامه‌ی خواندن