بایگانی برچسب: سید جعفر عاملی

پایان کار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

پایان کار-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

۱ . آیا هر آنچه گذشت ، تقیّه‏ اى است ؟!

پس از مطالب پیشین ، مى‏ گوییم :
یک : آنچه در این فصل‏ ها آوردیم (با وجود فراوانى و گوناگونى آنها) قطره ‏اى از دریاست که در مؤلّفات مُحیى الدّین ابن عربى آمده است . ما مى‏ توانستیم چندین برابر آن را بیاوریم ، لیکن از بیم به هدر رفتنِ وقت خواننده و لبریز شدن کاسه صبرش و … از آن چشم پوشیدیم .چنان که این کار ، ضایع کردن حقّ خواننده به شمار مى‏ رود ، هرگاه وى ازکسانى باشد که اشاره او راکفایت مى‏ کند ؛ زیرا نیازى به گردآورى نصوص دراین حدّ فراوان ، براى او باقى نمى‏ ماند .دو : احتمال اینکه ابن عربى در همه این موارد (و دیگر سخنانى که ما از ذکرآنها صرف‏نظر کردیم) تقیّه را به کار برده باشد ، احتمال خنک و دیدگاه فاسد وچاره‏ اندیشىِ بى‏ جاست .

ادامه‌ی خواندن

نکوهش یا ستایش-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

نکوهش یا ستایش-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

در فصول پیشین ، مواردى  گذشت که از آنها به دست مى ‏آید ابن عربى  باهدفِ بزرگداشت دیگر مردمان یا براى  تأکید اعتقاد یا مفهوم نادرست یااندیشه ‏اى  که با عقیده درست بیگانه است و با حدیث و تاریخِ صحیح همخوانى ندارد ، به چیزهایى  دست مى ‏آویزد که در آنها به مقام پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  توهین مى ‏شود وشخصیّت  آن حضرت ، سبک و ناچیز جلوه مى ‏کند .در اینجا ، بخش دیگرى  از سخنانى  را مى ‏آوریم که در چارچوبِ زشتى ‏هادرمى ‏آید و ابن عربى  آنها را به وادى  ستوده ‏ها مى ‏راند . ادامه‌ی خواندن

قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت‏ ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

قداستْ بخشى به بعضى از شخصیت‏ ها-ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

بزرگداشت شخصیت‏ هایى  که با امام على   علیه ‏السلام و اهل بیت آن حضرت دشمنى داشتند ، از سوى  ابن عربى  ، تنها به کسانى  که در آغاز ، خلافت را از او غصب کردند ، منحصر نمى ‏شود ، بلکه سوى  هر کسى  ادامه مى ‏یابد که حضرت على   علیه‏ السلام را خوش نمى ‏داشت و دشمنان آن حضرت را یارى  مى ‏رساند و در مقامِ بدگویى از فرزندان على  و شیعیانِ او برمى ‏آمد .ابن عربى  ، این شخصیت‏ها را بزرگ مى ‏دارد و اوصافى  را براى  آنها مى ‏تراشدو اَلقابى  را بر آنها مى ‏افکند و مقام‏هاى  ستوده و بى ‏مانندى  را به آنها نسبت مى ‏دهد ، با اینکه آنان (اگر از کسانى  نباشند که دیگران را بر ضدّ اهل بیت یارى وپشتیبانى  مى ‏کردند) از موالیان اهل بیت  علیهم ‏السلام به شمار نمى ‏آیند یا دست کم در غیرمسیر اهل بیت  علیهم ‏السلام راه مى ‏پیمودند .

ادامه‌ی خواندن

پیشوایانِ ابن عربى و مقامات آنها – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

پیشوایانِ ابن عربى و مقامات آنها – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

سرآغاز

از ویژگى ‏هاى  مذهب شیعه این است که امام على   علیه‏ السلام امام و خلیفه بعد ازپیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  مى ‏باشد (این امر ، با نصّ قاطع و برهان روشن ، ثابت است) شیعه ،خلافتِ کسانى  را که بر امام على   علیه ‏السلام پیشى  جستند و حقِّ آن حضرت را غصب کردند ، برنمى ‏تابد .از این روست که شیعه کسانى  را که بر امام على   علیه ‏السلام در این امر ، تاختند ،محترم نمى ‏شمارد و آن را بر خلاف نصّ پیامبر مى ‏داند و نقضِ پیمانى  مى ‏انگاردکه خدا و رسولش آن را [ از مردم ] ستاند .در نگرش شیعه ، هرکس این اشخاص را بزرگ بدارد و هرکه آنان را یارى  ومدد رساند و به دفاع از آنها برخیزد ، بر آیینِ «تشیُّع» نمى ‏باشد .این ، یک امر عقلى  و عقلایى  است که همه مردم آن را مى ‏فهمند و مى ‏شناسندو انتظار دارند .

ادامه‌ی خواندن

پاره‏ اى از عقاید ابن عربى ۲-ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

پاره‏ اى از عقاید ابن عربى ۲-ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

شگفتى  از اسرائیلیّات سَبْتى

ابن عربى  ، مى ‏گوید :احمد سَبْتى  (پسر هارون الرشید) شش روز را روزه مى ‏گرفت و در این روزهابه عبادت مشغول مى ‏شد ، آن گاه که روز شنبه فرا مى ‏رسید ، براى  خوراک هفتگى ‏اش کار مى ‏کرد …از او پرسیدم : چرا روز شنبه را به کار و تلاش اختصاص دادى  ؟ گفت : زیراخداى  سبحان ، آفرینش ما را در روز یکشنبه آغازید و در روز جمعه از آن فراغت یافت . من این روزها را براى  عبادتِ خدا قرار دادم و در آنها به آنچه خود بهره‏ مند شوم ، نپرداختم . در روز شنبه در طلب آنچه در این ایّام بخورم ،برمى ‏آیم .هر جمعه ‏اى  چنین است . خداى  سبحان در روز شنبه به آنچه آفرید، مى ‏نگرد،به پشت مى ‏خوابد و یکى  از پاهایش را بر دیگرى  مى ‏گذارد و مى ‏گوید : منم پادشاه (به جهت ظهور فرمان روایى ‏اش) و به همین جهت ، این روز «یوم
السبت» (روز استراحت) نامیده شد ، «سبت» همان «راحتى  و آسودن» است .از این روست که خداى  متعال خبر داد که «در آنچه آفرید او را لُغوبى نمى ‏رسد» لُغُوب ، همان خستگى  و درماندگى  است ، خدا به استراحت مى ‏پردازدامّا نه از سر خستگى  (آن گونه که در حقّ ما جارى  است) .

ادامه‌ی خواندن

پاره‏ اى از عقاید ابن عربى ۱-ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

پاره‏ اى از عقاید ابن عربى ۱-ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

ابن عربى  ، بر تسنّنِ خود همواره تأکید مى ‏ورزد و در این راستا فضیلت ‏ها وکرامت‏ هایى  را براى  اشخاصى  ذکر مى ‏کند و لَقب‏ها و مقام‏ هایى  را به آنان مى ‏بخشد که شیعه آنها را برنمى ‏تابد [ و این گونه اشخاص را دنیاپرستانى  مُفسد ودروغ‏گویانى  جاه ‏طلب مى ‏داند ] .ابن عربى  ، به صراحت ، تهمت ‏هایى  به شیعه مى ‏زند و مى ‏کوشد در باورهاى شیعه شک برانگیزاند ، و به مواضعى  لب مى ‏جنباند که خود آنها را پذیرفته وعقایدى  که پایبندشان است و از آنها دست برنمى ‏دارد .از آنجا که نگرش‏هاى ابن عربى  در این زمینه ـ که آنها را نوشته و درکتاب‏ هایش آشکارا آورده است ـ فراوان‏ اند ، ما به پاره‏اى  از آنها از باب نمونه ومثال (نه استقصاى  همه سخنانِ او) بسنده مى ‏کنیم و از عقایدى  که با ادّعاى  تشیّع او سازگار نمى ‏افتد ، موارد زیر را مى ‏آوریم : ادامه‌ی خواندن

خودستا سلامت مى ‏رساند – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

 خودستا سلامت مى ‏رساند – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

ادلّه و شواهد

در این فصل ، شواهد و امورى  را مى ‏آوریم که دلالت دارند بر اینکه ابن عربى  در اعتقاداتش از راه صواب به دور افتاد و در ادّعاهایش از صداقت روى  برتافت.این فصل را اختصاص مى ‏دهیم به مطالبى  که ابن عربى  خود را مى ‏ستاید ومقاماتى  را براى  خود ادّعا مى ‏کند ؛ مقام‏ هایى  که اگر بخواهیم آنها را از همه مؤلّفاتِ ابن عربى  گرد آوریم ، کتاب بزرگ و پر حجمى  مى ‏شود و تعجّب ناباورانه خواننده را بر مى ‏انگیزاند و از قدرتِ تخیّل این مرد در شگفت مى ‏ماند .خیال‏ بافى ‏ها و خواب‏هاى  پُر دامنه ابن عربى  و جسارتِ او (در اینکه معجزه پیامبر و مقام او را براى  خود ادّعا مى ‏کند و به آن پُز مى ‏دهد) انسان را در دهشت وحیرت فرو مى ‏برد .با توکّل بر خدا (که نهایت آرزوى  آرزومندان است و برترین خواسته حاجت‏مندان) مى ‏گوییم : ادامه‌ی خواندن

دفاع از ابن عربى بخش ۲ – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

دفاع از ابن عربى بخش ۲ – ابن عربى . سُنِّى یا شیعه ؟

ابن عربى  شیعه امامیّه را محترم مى ‏شمارد

مدافعان ابن عربى  بیان مى ‏دارند که وى  شیعه امامیّه را ارج مى ‏نهاد و احترام مى ‏گذاشت . در موارد بسیارى  (خواه در الفتوحات و خواه در محاضرة الأبرار)وى  از ائمّه شیعه [ با احترام ] یاد مى ‏کند . پس نباید او را دشمن امامیّه قلمدادکرد .[۱]مى ‏گوییم :یک : ما در کتاب‏هاى  ابن عربى  ، اثرى  از اینکه وى  «امامیّه» را خاطرنشان سازد و از آنها تقدیر و تمجید کند ، نیافتیم ، بلکه این را مى ‏یابیم که مى ‏گوید :شیطان‏ها سوى  بدعت‏ گذاران و هواپرستان (به ویژه امامیّه) اصل صحیحى  را ـ که همان محبّت اهل بیت است ـ مى ‏افکنند ، سپس آنان از این محبّت ، به نگرش‏هاى  اشتباهِ دیگرى  ، دست مى ‏یازند .[۲]دو : خود همین شخص [ تهرانى  ] ادّعا مى ‏کند که ابن عربى «مستضعف » به شمار مى ‏رود . وى  در «مغرب» مى ‏زیست ، و چیزى  از شیعه و تشیّع (چه رسد به امامیّه) نمى ‏دانست .[۳]اگر امر ، چنین باشد ، از کجا وى  به نیرنگ شیاطین با شیعه (و به ویژه با امامیّه)پى  بُرد ؟ چگونه عقیده‏اى  را که درباره عملکرد شیاطین با شیعه مطرح مى ‏سازد بااحترام و ارج نهادنِ او به امامیّه ، جمع کنیم ؟سه : به فرض بپذیریم که ابن عربى  ، از تشیّع چیزى  نمى ‏دانست ، و کتاب فتوحات را با الهام دریافت و مطالب آن را بى ‏اختیار خودش نوشت (چنان که مى ‏پندارند)

ادامه‌ی خواندن

دفاع از ابن عربى بخش ۱ -ابن عربى. سُنِّى یا شیعه ؟

دفاع از ابن عربى بخش ۱ -ابن عربى. سُنِّى یا شیعه ؟

درآمد

گفتیم هرکه به کتاب‏هاى  ابن عربى  مراجعه کند ، آنها را آکنده از نصوص فراوان و انبوهى  مى ‏یابد که بر تسنّن ریشه ‏دار ابن عربى  و تعصّب شدید او در این مذهب ، دلالت دارد تا آنجا که بدى ‏ها را به خوبى ‏ها دگرگون مى ‏سازد ، بلکه آنهارا از بزرگ‏ترین فضائلى  قرار مى ‏دهد که مى ‏توان به آنها دست یافت ؛ والاترین مراتب و بلندترین آنها ، نقطه اوج مقامات و ارجمندتر و عالى ‏تر از همه .شاید بعضى  از اینها را در فصل جداگانه ‏اى  بیاوریم ، لیکن پیش از آن ، به دفاع‏ هایى  مى ‏پردازیم که از ابن عربى  کرده‏ اند و آنها را در ضمن عنوان‏هاى  زیرباز مى ‏گوییم . ادامه‌ی خواندن

دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۱ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

دلایلِ تشیُّع ابن عربى ۱ -ابن عربى ؛ سُنِّى یا شیعه ؟

چه کسى  شیعه است ؟

شیخ مفید  رحمه‏ الله  مى ‏گوید :«تشیُّع» در لغت ، پیروى  دین دارانه از شخص و ارادتِ مخلصانه به اوست ؛ خداى  متعال مى ‏فرماید : « فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّه » ؛[۱]
شیعه موسى  ، بر کسى  که دشمن او بود ، از موسى  کمک خواست .در این آیه ، در ولایت و عداوت ، میانِ آن دو نفر فرق مى ‏نهد و سبب تشیّع را براى  یکى  از آن دو «ولاء» (دوستدار بودن) قرار مى ‏دهد .تا اینکه مى ‏نگارد :امّا هنگامى  که علامت تعریف بر این واژه درآید ، به طور ویژه ،پیروان امیرالمؤمنین  علیه ‏السلام مقصود است ؛ آنان که دوستدار آن حضرت‏ اند و به امامتِ بلافصل او پس از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله   معتقدند وکسانى  را که در خلافت بر او پیش افتادند ، برنمى ‏تابند و از نظراعتقادى  امام على   علیه ‏السلام را پیشواى  همه مى ‏دانند ،

ادامه‌ی خواندن