بایگانی برچسب: شيخ عبدالغنى عبدالخالق

بخش دوّم:فصل پنجم : – تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل پنجم : – تدوین السُنّة

عدم آشنایى  محدّثین با نوشتن

توجیهات دیگرى  براى  منع تدوین حدیث ذکر شده است که به جهت روشن بودن بطلان آنها شایسته نیست ذکر شود . گذشته از این که آن توجیهات پس از پدیده منع تدوین ، در دفاع از مانعین ، و به جهت رنگ و لعاب شرعى  بخشیدن به کار آنها ، ذکر شده است .از جمله آنها این است که : صحابه و تابعین بى ‏سواد بودند و نوشتن رانمى ‏دانستند و از این جهت این کار را نکردند .
ابن قتیبه مى ‏گوید :صحابه بى ‏سواد بودند و از میان آنان جز یک نفر یا دو نفر کسى چیزى  نمى ‏نوشت و درست هجّى  نمى ‏کرد [۱] .و ابن حجر مى ‏گوید :بدان که آثار (احادیث) پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم در عصر صحابه و تابعینِ بزرگ در کتب حدیث تدوین و مرتّب نشده بود … چراکه آنان آشنا به نوشتن نبودند[۲] .

ادامه‌ی خواندن

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

نهى شرعى از نوشتن حدیث

مهمترین چیزى که مانعین در صحّت منع از تدوین بدان تکیه کرده ‏اندنصوصى است به نقل از پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله  که گویاى این است که آن حضرت از نوشتن حدیث نهى فرمود .پیش از آن که به این نصوص بپردازیم ، باید مقدمه‏ اى بسیار مهم را متذکّر شویم و آن این که :مانعین با وجود این که به شدّت به دنبال اثبات منع بوده و مى‏ خواهند بدان رنگ و لعابى شرعى و دینى ببخشند و با براهین متفاوت کوشش مى‏ کنند مخالفین را ساکت کنند ، هیچ یک از آنان را ندیدیم که به این نصوص تکیه کند ویا این که منع را به شرع منسوب کند . در میان اخبارى که از عمر نقل شده است ـ که پیشوا و بزرگ مانعین است ـ خبرى نیافتیم که وى مانع را به پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم نسبت
داده باشد بلکه وى و دیگر مانعین به توجیهات دیگر و مصلحت‏ هایى که مدّ نظرشان بوده است روى آورده‏ اند . و شکى نیست که اگر منع تدوین مستند به شریعت بود براى مانعین بهترین وسیله و بهانه بود که بدان پناه برده و دستاویزش شوند تا مخالفین خود را که تدوین را مباح مى‏ دانند ، ساکت کنند[۱] .

ادامه‌ی خواندن