بایگانی برچسب: مسلم

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

نهى شرعى از نوشتن حدیث

مهمترین چیزى که مانعین در صحّت منع از تدوین بدان تکیه کرده ‏اندنصوصى است به نقل از پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله  که گویاى این است که آن حضرت از نوشتن حدیث نهى فرمود .پیش از آن که به این نصوص بپردازیم ، باید مقدمه‏ اى بسیار مهم را متذکّر شویم و آن این که :مانعین با وجود این که به شدّت به دنبال اثبات منع بوده و مى‏ خواهند بدان رنگ و لعابى شرعى و دینى ببخشند و با براهین متفاوت کوشش مى‏ کنند مخالفین را ساکت کنند ، هیچ یک از آنان را ندیدیم که به این نصوص تکیه کند ویا این که منع را به شرع منسوب کند . در میان اخبارى که از عمر نقل شده است ـ که پیشوا و بزرگ مانعین است ـ خبرى نیافتیم که وى مانع را به پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم نسبت
داده باشد بلکه وى و دیگر مانعین به توجیهات دیگر و مصلحت‏ هایى که مدّ نظرشان بوده است روى آورده‏ اند . و شکى نیست که اگر منع تدوین مستند به شریعت بود براى مانعین بهترین وسیله و بهانه بود که بدان پناه برده و دستاویزش شوند تا مخالفین خود را که تدوین را مباح مى‏ دانند ، ساکت کنند[۱] .

ادامه‌ی خواندن

فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة

فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة

۸ ـ رافع بن خدیج انصارى  (م۷۴)مسلم در صحیح خود به نقل از نافع بن جبیر آورده است : مروان اموى  براى  مردم خطبه خواند و درباره مکّه و اهل آن و حرمتش سخن گفت،امّا از مدینه
واهل آن وحرمتش سخنى  نگفت ، از این جهت رافع بن خدیج او را خطاب کردو گفت : چرا مکّه و اهل آن و حرمتش را متذکّر شدى  امّا از مدینه واهل آن وحرمتش چیزى  نگفتى  ؟ در حالى  که رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم از مشرق تا مغرب این
شهر[۱] را حرام دانست و این در پوست دباغى  شده خَولانى [۲] نوشته شده و دردست ماست ، اگر خواستى  آن را برایت مى ‏خوانم[۳] .و قبلاً ذکر شد که رافع بن خدیج از کسانى  بود که از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم براى  نوشتن حدیثش اجازه خواستند و آن جناب نیز به آنان اجازه داد و فرمود : «به نقل از منبنویسید اشکالى  ندارد»[۴] .

ادامه‌ی خواندن

باب دهم-نقدوهّابیان درباره زیارت

باب دهم-نقدوهّابیان درباره زیارت

در شفاعت

شفاعت‏ها در آخرت ، پنج نوع ‏اند و همه ‏شان براى  پیامبر ما  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ثابت است . به بعضى  از آنها هیچ کس جز پیامبر نمى ‏تواند دست یازد ودر بعضى  از آنها ، دیگران شریک‏ اند و پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  پیش از همه است . ازاین رو ، شفاعت (در معناى  فراگیرش) به آن حضرت باز مى ‏گردد وبعضى  از انواعِ شفاعت ، ویژه اوست .اینکه پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  مى ‏فرماید : «مَن زارَ قَبْری وَجَبَتْ له شفاعتی»(هرکه قبر مرا زیارت کند ، شفاعتم بر او واجب مى ‏شود) مى ‏توانداشاره به شفاعتِ اختصاصى  پیامبر باشد و مى ‏تواند اشاره به عموم شفاعت به شمار آید .قاضى  عِیاض و دیگران گفته‏ اند : شفاعت پنج قسم است :[۱]

ادامه‌ی خواندن

فصل دوازدهم حَقیقت اسلام و ویژگى مسلمان-بی بنیاد

فصل دوازدهم حَقیقت اسلام و ویژگى مسلمان-بی بنیاد

[ حقیقت اسلام و صفت مسلمان ]

بایسته است این رساله را به احادیثى  که پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله درباره ویژگى  مسلمان بیان کرده به پایان بریم .

حدیث اوّل :

حدیث اوّل ، حدیث عمر است [ که در آن آمده ] جبرئیل  علیه ‏السلام از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله درباره اسلام پرسید ، آن حضرت فرمود :اینکه شهادت دهى  خدایى  جز خداى  یکتا نیست و محمّد رسول خداست ، و نمازرا به پاى  دارى  و زکات بدهى  و رمضان را روزه بگیرى  و اگر استطاعت یافتى  حج گزارى  .
جبرئیل گفت : راست گفتى  ، از ایمان مرا آگاه ساز ، فرمود :اینکه به خدا و ملائکه و کتاب‏هاى  او و پیامبرانش و روز آخر ایمان آورى  ، و به قَدَر و خیر و شرّش مؤمن باشى  .جبرئیل گفت : راست گفتى  ، از اِحسان به من خبر ده ، فرمود :اینکه خدا را بپرستى  چنان که گویا تو را مى ‏بیند ؛ زیرا اگر تو او را نمى ‏بینى  ، او تو رامى ‏بیند .جبرئیل گفت : راست گفتى  ، …در این حدیث آمده است که پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود : این جبرئیل نزدتان آمده ، دینتان رابه شما مى ‏آموزد .این حدیث را مسلم روایت کرده[۱] ، و بخارى  مضمون آن را آورده است [۲] .

ادامه‌ی خواندن

فصل نهم بخش دوم حدیث مسابقه دنیاطلبى -بی بنیاد

فصل نهم بخش دوم حدیث مسابقه دنیاطلبى -بی بنیاد

از چیزهایى  که بر بطلان مذهبتان دلالت مى ‏کند ، حدیثى  است که در صحیح بخارى  و مسلم ، عقبة بن عامر از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند که آن حضرت بر منبر بالارفت و فرمود :إنّی لَستُ أخشى  علیکم أن تُشرکوا بعدی ، ولکن أخشى  علیکم الدنیا أن تُنافِسوا فیها ، فیها ، فتقتلوا فتهلکوا ، کما هلک من کان قبلکم ؛از این بیم ندارم که پس از من مُشرک شوید ، لیکن از دنیا بر شمامى ‏ترسم که در دست‏یابى  به آن برهم سبقت گیرید و همدیگر را بکشیدو هلاک گردید ، چنان که کسان پیش شما هلاک شدند .عقبه گفت : این حدیث ، آخرین سخنى  بود که دیدم رسول خدا بر منبرفرمود[۱] .وجه دلالت حدیث این سات که : پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله همه آنچه را بر امّتش روى  مى ‏دهد واز آنها بروز مى ‏یابد ـ تا روز قیامت ـ خبر داد (چنان که در اَحادیث دیگر باز گفت واینجا جاى  ذکر آنها نیست)

ادامه‌ی خواندن

فصل نهم بخش اول بطلان عقاید وهّابیان-بی بنیاد

فصل نهم بخش اول بطلان عقاید وهّابیان-بی بنیاد

بر اساس احادیث ]

[ بى ‏گمان نجات امّت بر پایه احادیثى  است که از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله رسیده است ] و این احادیث بر بطلان عقاید وهّابیان دلالت مى ‏کند .

[ ۱ . حدیث جمع شدن زمین ]

مسلم در صحیح خود ، از ثوبان ، از پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله روایت مى ‏کند که فرمود :خدا زمین را برایم به هم آورد ، پس مشرق‏ها و مغرب‏هاى  آن را دیدم ،و به ‏زودى  فرمان‏روایى  امّتم مى ‏رسد آنچه را ـ از زمین ـ برایم جمع شد .و دو گنج سرخ و سفید به من عطا شد . از پروردگارم براى  امّتم خواستم که آنان را به خشک‏سالى  و قحطى  از بین نبرد ، و دشمنى  جز از خود شان بر آنان مسلّط نسازد که بنیادشان را برافکند .پروردگارم گفت : اى  محمّد ، هنگامى  که امرى  را امضا کنم ردّ نمى ‏شود .

ادامه‌ی خواندن

مقدّمه مؤلّف وفصل اوّل -بی بنیاد

مقدّمه مؤلّف وفصل اوّل -بی بنیاد

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

و به ثقتى  ؛ تکیه و اعتمادم ـ تنها ـ به خداست . ستایش خداى  راست که پروردگار جهانیان است ، و شهادت مى ‏دهم که خدایى جز او نیست ، یگانه است و هیچ شریکى  ندارد ؛ و گواهم که محمّد بنده و پیامبرِاوست که با هدایت و ین حق او را فرستاد تا بر همه دین‏ها چیره‏ اش سازد ، هرچند[ این کار ] ناخوشایندِ مشرکان باشد ؛ درود خدا تا روز جزا بر او و بر آلش باد .امّا بعد ، از سلیمان بن عبدالوهّاب به حسن بن عیدان ،سلام بر کسى  که پیرو هدایت شد .خاى  متعال مى ‏فرماید :« وَلِتَکُن مِنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلى  الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ »[۱] ؛مى ‏بایست در میان شما گروهى  باشند که به خیر [ و خوبى ‏ها ] فراخوانند و به کارهاى  نیک امر کنند و از کار هاى  زشت بازدارند .و پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله  مى ‏فرماید : الدین النصیحة[۲] ؛[ اساس و شالوده ] دین ، خیرخواهى  و اندرز است .

ادامه‌ی خواندن