بایگانی برچسب: كثير بن زيد

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل اوّل–تدوین السُنّة

نهى شرعى از نوشتن حدیث

مهمترین چیزى که مانعین در صحّت منع از تدوین بدان تکیه کرده ‏اندنصوصى است به نقل از پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله  که گویاى این است که آن حضرت از نوشتن حدیث نهى فرمود .پیش از آن که به این نصوص بپردازیم ، باید مقدمه‏ اى بسیار مهم را متذکّر شویم و آن این که :مانعین با وجود این که به شدّت به دنبال اثبات منع بوده و مى‏ خواهند بدان رنگ و لعابى شرعى و دینى ببخشند و با براهین متفاوت کوشش مى‏ کنند مخالفین را ساکت کنند ، هیچ یک از آنان را ندیدیم که به این نصوص تکیه کند ویا این که منع را به شرع منسوب کند . در میان اخبارى که از عمر نقل شده است ـ که پیشوا و بزرگ مانعین است ـ خبرى نیافتیم که وى مانع را به پیامبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم نسبت
داده باشد بلکه وى و دیگر مانعین به توجیهات دیگر و مصلحت‏ هایى که مدّ نظرشان بوده است روى آورده‏ اند . و شکى نیست که اگر منع تدوین مستند به شریعت بود براى مانعین بهترین وسیله و بهانه بود که بدان پناه برده و دستاویزش شوند تا مخالفین خود را که تدوین را مباح مى‏ دانند ، ساکت کنند[۱] .

ادامه‌ی خواندن

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

دلایل بازدارندگان از تدوین حدیث– جُستارى در تاریخ حدیث

الف) روایات ابو سعید خُدرى

۱ . همّام بن یحیى  ، از زید بن اَسلم ، از عطاء بن یَسار ، از ابو سعید خُدْرى  روایت مى ‏کند که ، پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود :لا تَکْتبُوا عنّی شیئاً إلاّ القرآن ، فمن کَتَبَ عنّی شیئاً غیر القرآن ، فَلیُمْحه ؛[۱]از [ زبان ] من چیزى  جز قرآن را ننویسید . هرکس از من چیزى  جز قرآن رانوشته است باید آن را نابود کند .
۲ . در روایتى  سُفیان بن عُیَیْنَه ، مى ‏آورد که از ابو سعید خُدرى  روایت شده است :استأْذَنْتُ النبیّ أن أکتبَ الحدیث ، فأَبَى  أن یأذَنَ لی ؛[۲]از پیامبر   صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اجازه خواستم که حدیث بنویسم ، آن حضرت از اجازه به من خوددارى  ورزید .و در روایات دیگرى  این عبارت به صیغه جمع از ابو سعید خُدرى  روایت شده است یعنى  : «استأذنّا … فأبى  أن یأذن لنا» ؛[۳] از پیامبر اجازه خواستیم … آن حضرت به ما اجازه نداد . ادامه‌ی خواندن