بایگانی برچسب: محمّد عجاج خطيب

فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة

فصل چهارم :بخش۲ –تدوین السُنّة

۸ ـ رافع بن خدیج انصارى  (م۷۴)مسلم در صحیح خود به نقل از نافع بن جبیر آورده است : مروان اموى  براى  مردم خطبه خواند و درباره مکّه و اهل آن و حرمتش سخن گفت،امّا از مدینه
واهل آن وحرمتش سخنى  نگفت ، از این جهت رافع بن خدیج او را خطاب کردو گفت : چرا مکّه و اهل آن و حرمتش را متذکّر شدى  امّا از مدینه واهل آن وحرمتش چیزى  نگفتى  ؟ در حالى  که رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم از مشرق تا مغرب این
شهر[۱] را حرام دانست و این در پوست دباغى  شده خَولانى [۲] نوشته شده و دردست ماست ، اگر خواستى  آن را برایت مى ‏خوانم[۳] .و قبلاً ذکر شد که رافع بن خدیج از کسانى  بود که از پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم براى  نوشتن حدیثش اجازه خواستند و آن جناب نیز به آنان اجازه داد و فرمود : «به نقل از منبنویسید اشکالى  ندارد»[۴] .

ادامه‌ی خواندن

فصل دوّم: خاتمه۲– تدوین السُنّة

فصل دوّم: خاتمه۲– تدوین السُنّة

۳ ـ احادیثى  که در آنها لفظ «نوشتن» و مشتقّات آن ـ بجز صیغه امر ـ بصورت عموم آمده . همچنین احادیثى  که در آنها لفظ ثبت «تقیید» آمده است

۱۷ ـ پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم فرمود :«از جمله حقّ پسر بر پدر این است که به او نوشتن بیاموزد و نام نیکو بر او نهد و چون بالغ شد او را همسر دهد» .این حدیث را بزّار و ابن نجّار نقل کرده ‏اند[۱] .

۱۸ ـ از ابوبکر نقل شده است که گفت : رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله ‏وسلم فرمود :«هرکه علمى  را به نقل از من بنویسد و به همراهش صلواتى  را برمن بنویسد تا وقتى  آن نوشته خوانده مى ‏شود اجر مى ‏برد» .و با این عبارت نیز روایت شده است : «هرکه بر من علمى  را بنویسد»[۲] .

ادامه‌ی خواندن