بایگانی برچسب: علی ع

دروغ و ساختگى دانستن لَقب «فارق» براى على ع– منهاج بدعت

دروغ و ساختگى دانستن لَقب «فارق» براى على ع– منهاج بدعت

[ مى  ]گوید : حدیث پیامبر خدا  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  درباره على  :هذا فاروق أُمّتی یفرّق بین أهل الحقّ والباطل .و گفتار عبداللّه‏ بن عمر [ که مى ‏گوید ] : ما در عهد پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله منافقان را جز از راه دشمنى  با على  نمى ‏شناختیم .حدیث شناسان تردیدى  ندارند که این هر دو حدیث ، ساختگى و دروغى  است که بر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  بسته‏ اند . هیچ کدام از این دوحدیث ، در کُتُب علمى  مورد اعتماد نیست و هیچ کدام اسنادمعروفى  ندارد (منهاج السنّه ۲/۱۷۹) .پاسخ :جامع‏ترین سخنى  که با این مرد غافل قابل تطبیق است ، سخنى است که درباره دیگرى  ـ قبل از ابن تیمیّه ـ گفته شده :أُعْطِیَ مَقُولاً ولم یُعْطَ معقولاً ؛ قدرتِ سخن به او داده شده ، ولى  نه قدرتِ تعقّل .مى ‏بینم در مباحث کتابش سخن مى ‏گوید ، ولى  درک و عقل درگفتارش نیست ؛ گفتارى  را ردّ مى ‏کند که روى  آن بحثى  صورت نگرفته و کسى  مدّعى  آن نشده است .در اینجا آیة اللّه‏ علاّمه حلّى  از عبداللّه‏ بن عمر روایتى  نقل کرده که گوید : ما منافقان را نمى ‏شناختیم … .ابن تیمیّه مى ‏گوید این حدیث را به پیغمبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  دروغ بسته ‏اند ومتوجّه نیست که راوى  ، آن را به پیغمبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  نسبت نداده است ! وحق مقام این بود که نسبت آن را به عبداللّه‏ بن عمر نفى  کند .از این گذشته ، عبداللّه‏ بن عمر در این سخن تنها نیست . این امر،مورد اتفاق گروهى  از صحابه است از قبیل :

ادامه‌ی خواندن

دروغ شمردن حدیث حق مدارى امام على ع– منهاج بدعت

دروغ شمردن حدیث حق مدارى امام على ع– منهاج بدعت

[ مى   ]گوید : این حدیث که گویند : رسول خدا  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  گفته است :عَلَیّ مَعَ الحقّ والحقُّ مع علیّ یدور معه حیثُ دار ، ولن یَفْتَرِقا حتّى  یَرِدا علیَّ الحوض ؛على   با حق و حق با على   است ، هر کجا او باشد حق بدان سو مى  ‏گراید و ازهم جدا نمى  ‏شوند تا در حوض کوثر به من بازگردند .[ این سخن ] از بزرگ‏ترین دروغ‏ها و نادانى  ‏ها است ؛ زیرا این حدیث را احدى   از پیغمبر  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  نقل نکرده ـ نه به اسناد صحیح ، ونه به اسناد ضعیف ـ و آیا دروغ‏گوتر از او (علاّمه حلّى  ) کسى   پیدامى  ‏شود که از صحابه و علماء روایت کند که آنان حدیث را روایت کرده‏ اند ، ولى   آن حدیث ـ به هیچ وجه ـ از احدى   از آنها معرّفى  نشده باشد ؟! بلکه این آشکارترین دروغ‏ ها است .اگر گفته مى  ‏شد : بعضى   روایت کرده‏ اند و قابل قبول هم[ مى   ]بود ، مى  ‏گفتیم : ممکن است ! ولى   این حدیث قطعاً دروغى  است که بر پیغمبر  صلى  ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  بسته ‏اند و سخنى   است که پیامبر الهى   از آن منزّه است ( منهاج السنّه ، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸) .پاسخ :امّا حدیث را گروهى  از حفّاظ و بزرگان آنان نقل کرده ‏اند ؛

ادامه‌ی خواندن

برخى از معیارهاى صدّیقیّت۵-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

برخى از معیارهاى صدّیقیّت۵-تأمّلى در مفهومِ یک لَقَب

هفتم : ثبات و پایبندى  به ارزش‏ ها و فانى شدن در آنها

از مهم‏ترین ویژگى ‏هاى  بندگى  براى  خدا ، فانى  شدن در ذاتِ خداست و کمال پیروى  از پیامبر امین ، و سعى  و کوشش با مال و جان براى  نشرِ دعوت [ به آیین اسلام ] ؛ مُصدِّق کسى  است که : آنچه را ایمان آوَرْد در عمل تصدیق کند ، و در متنِ زندگى ‏اش ـ با گفتار و کردارش ـ آن را تجسُّمِ عینى  بخشد ؛ و صدّیق کسى  است که دربالاترین مراتب این فانى  شدن باشد ، نه آنکه مصلحت [ خود ] را بر ارزش‏ ها مقدَّم بدارد ؛ چنان که این کار در سیره ابوبکر مشاهده مى ‏شود .از امام على   علیه‏ السلام رسیده است که آن حضرت در روز [ جنگ ] صِفّین فرمود :«ما ـ در میدان کارزار ـ با رسول خدا بودیم ؛ پدران ، پسران ، برادران و عموهاى خویش را مى ‏کشتیم و در خون مى ‏آلودیم ؛ این خویشاوند کُشى  ـ ما را ناخوش نمى ‏نمود ـ بلکه بر ایمانمان مى ‏افزود ، که در راهِ راست پابرجا بودیم ، و درسختى ‏ها شکیبا ، و در جِهاد با دشمن کوشا ؛ گاه تنى  از ما و تنى  از سپاهِ دشمن به یکدیگر مى ‏جَستند ، و چون دو گاوِ نر سر و تنِ هم را مى ‏خَستند ؛ هریک مى ‏خواست جام مرگ را به دیگرى  بپیماید ، و از شربتِ مرگش سیراب نماید ؛گاه نصرت از آنِ ما بود ، و گاه دشمن‏گوى ِ پیروزى  را مى ‏ربود .چون خداوند ـ ما را آزمود ـ

ادامه‌ی خواندن

احادیث شیعه ۱ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

احادیث شیعه ۱ -معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

اخبارى  در کتاب‏هاى  شیعه به چشم مى ‏خورد که شبیه روایات اهل سنت است .این اخبار را مى ‏کاویم تا روشن گردد آیا این دست احادیثِ مورد قبول شیعه مى ‏باشد ؟ یا روایاتِ اهل سنت به مصادر حدیثى  شیعه راه یافته و از آنجا به فقه وارد شده است ؟

۱ و۲ . چگونگى  تکبیر بر میّت و نماز بر آن

شیخ طوسى  در «الخلاف» مى ‏گوید :مسئله ۵۴۱ . هنگامى  که [ قرار باشد ] بر جنازه مرد ، کودک ، خنثى  و زن نمازخوانده شود ، جنازه زن جلوتر از سایر جنازه‏ ها ، رو به قبله ، قرار مى ‏گیرد ، سپس خنثى  ، کودک و … . دلیل ما بر این شیوه ، اجماع فرقه امامیه و روایات آنان مى ‏باشد .عَمّار بن یاسر مى ‏گوید :جنازه اُمّ کلثوم (دختر على   علیه ‏السلام) و فرزندش ـ زید بن عُمَر ـ را آوردند وحسن و حسین  علیهماالسلام و عبداللّه‏ بن عمر و عبداللّه‏ بن عباس و ابوهُرَیْرَه همراه آن بودند ، جنازه پسر را پیش امام گذاشتند و زن را پشتِ آن ، وگفتند : این سنت پیامبر است[۱] .بعضى  از علماى  اهل سنت به این مسئله براى  دلالت بر وقوع تزویج عمر با اُمّ  کلثوم ، استدلال کرده‏ اند تا ما را متقاعد سازند . ادامه‌ی خواندن

چکیده دیدگاه شیعه-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

چکیده دیدگاه شیعه-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

اکنون خلاصه ‏اى  از گفته‏ هاى  شیعه امامیه را در این زمینه بیان مى ‏کنیم ؛ زیرا بعضى از آنها به وقوع این ازدواج قائل‏ اند و در توجیه آن از اجبار و اکراه سخن به میان مى ‏آورند و اینکه ازدواج اُمّ کلثوم با عمر از روى  رضایت نبود و بر این نگرش ، به دلایلى  استدلال مى ‏کنند که موارد زیر از آنهاست :ابوالقاسم کوفى  روایت مى ‏کند که عُمَر ، عباس را سوى  على علیه ‏السلام فرستاد تا از اوبخواهد که امّ کلثوم را به عقد عُمَر درآورد ، على علیه ‏السلام از این کار خوددارى ورزید .عباس امتناع آن حضرت را به آگاهى  عمر رساند ، عمر گفت : آیا از تزویجِ دخترش به من روى  برمى ‏تابد ؟ واللّه‏ ، اگر او را به همسرى ‏ام درنیاورد على  را به قتل مى ‏رسانم ! عباس على علیه ‏السلام را از ماجرا آگاه ساخت و آن حضرت همچنان بر امتناع پایدارماند .

ادامه‌ی خواندن

نگرش تاریخى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

نگرش تاریخى-معماى ازدواج عمر با اُمّ کلثوم

واکاوى  ازدواج عُمَر

پیش از ورود به اصلِ بحث ، لازم است دو مقدمه را بدانیم :
۱ . شناختِ دیدگاه اهل سنت نسبت به خلیفه و خلافت ، و اینکه آیا نزد آنان خلیفه ـ به نصّ ـ از سوى  خدا و رسولش تعیین مى شود یا نه ؟ ۲ . دیدگاه آنان درباره خلیفه چیست ؟ آیا معصوم مى ‏باشد یا یک انسان عادى  است که به صواب مى ‏رود و خطا مى ‏کند ؟

مقدمه اول

باورِ اهل سنّت این است که به لزومِ نَصِّ خلیفه از ناحیه خدا و رسولش اعتقادندارند ، بلکه امر خلافت واگذار به امت است ؛ گاه به بیعت اهل حَلّ و عقد (خبرگان)یا بیعت دو یا یک نفر حاصل مى ‏شود و زمانى  به شورا و گاهى  به اجماع و … به همین جهت ، هرکس انتخاب شود امام مسلمانان و خلیفه رسول خدا مى ‏گردد . ادامه‌ی خواندن

اذان صحابه واهل بیت بخش۱ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه واهل بیت بخش۱ -پژوهشی درباره اذان

اذان صحابه و اهل بیت علیهم ‏السلام

با مطالعه کتاب‏هاى   سیره و تاریخ و حدیث ، نزد مذاهب اسلامى   ، مى  ‏توان به اسامى   گروهى   از صحابه و تابعین ، و تابعینِ تابعین و اهل بیت پیامبرصلى   ‏الله ‏علیه ‏و‏آله دست یافت که ، به «حَیّ على   خیر العمل» اذان مى  ‏گفتند . گرچه در بعضى   از احادیث آمده که ،اذان شان به آن تنها در [ هنگام طلوع ] فجر بود ؛ لیکن احادیث دیگر دلالت دارد که درهمه اوقات به آن اذان مى  ‏دادند .اکنون نام بعضى   از کسانى   را مى  ‏آوریم که براى   پیامبر به «حَیّ على   خیر العمل» اذان مى  ‏گفتند ، ونیز نام بعضى   از بزرگان صحابه و اهل بیت پیامبر را ـ از طریق شیعه دوازده امامى   و زیدیه و اسماعیلیه و اهل سنّت ـ مى  ‏آوریم ؛ زیرا بر این باوریم که آگاهى   به همه شیوه‏ ها نزد مذاهب اسلامى   لازم است ، تا اینکه نگرش ما تنگ‏ نظرانه و منحصربه یک مذهب دون دیگرى   نباشد ، بلکه عموم و شمول داشته و نظر همه را بنمایاند. ادامه‌ی خواندن