بایگانی برچسب: علامه امینی

ساختگى دانستن حدیثِ ولایت – منهاج بدعت

ساختگى دانستن حدیثِ ولایت – منهاج بدعت

یکى  دیگر از چیزهایى  که ابن تیمیّه در این حدیث تکذیب کرد [۱] ، گفتار رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  است :أنت ولیُّ کُلِّ مُؤْمن بَعْدی ؛تو بعد از من صاحب اختیار هر مؤمنى  خواهى  بود .وى  گوید : به اتفاق حدیث شناسان ، این حدیث ، مجعول است.
پاسخ :حقّ مطلب این بود [ که ] آن مرد بگوید : به اتفاق حدیث
شناسان این حدیث صحیح است ، ولى  خوشش آمد در صحّتش خدشه کند و چنان که عادت اوست آن را به رَوِیّه باطلش مَشُوب [۲]سازد .آیا او گمان مى ‏کند کسانى  از پیشوایان فن حدیث که آن راروایت کرده‏ اند ، از حدیث شناسان محسوب نمى ‏شوند ؟با اینکه در بین آنها احمد بن حنبل (امام مذهبش) وجود دارد که حدیث را به اسناد صحیح ـ با رجالى  که همه آنها مورد وثوق‏ اند ـ روایت کرده ، گوید :عبدالرزّاق ما را حدیث کرده از جعفر بن سلیمان که او ما راحدیث کرد از یزید الرّشک از مُطَرِّفِ بن عبداللّه‏ از عِمْران بن حُصَیْن ، گوید :

ادامه‌ی خواندن

تکذیب حدیث «سَدّ الأبواب» ۲– منهاج بدعت

تکذیب حدیث «سَدّ الأبواب» ۲– منهاج بدعت

۱۹ . اَنس بن مالک گوید : هنگامى  که پیامبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  درهاى  مسجدرا بست ، قریش نزد او آمده ، او را سرزنش کرده ، گفتند : درهاى  مارا بستى  و در على  را رها کردى  ؟! پیغمبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  گفت : فرمان من نبودکه بستم ، و گشودم .روایت را حافظ عُقَیْلى  از محمّد بن عَبْدوس از محمّد بن حُمَیْداز تمیم بن عبدالمؤمن از هلال بن سُوَیْد از اَنس نقل کرده ‏اند[۱] .
۲۰ . بُرَیْدَة الأسْلَمى  گوید : پیامبر خدا  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله  دستور بستن درها راصادر فرمود : این امر بر اصحابش گران آمد ! وقتى  به پیغمبر  صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله گزارش دادند ، فرمان نماز جماعت صادر کرد و در اجتماع مردم منبر رفت و در سخنرانى ‏اش چنان حمد و ثنایى  از پروردگار گفت که مانند آن را قبلاً کسى  نشنیده بود ، آن‏گاه گفت :

ادامه‌ی خواندن

تکذیب حدیث «سَدّ الأبواب» ۱– منهاج بدعت

تکذیب حدیث «سَدّ الأبواب» ۱– منهاج بدعت

یکى دیگر از احادیثى را که آن مرد تکذیب مى‏ کند سخن : «وسَدَّ
الأبواب إلاّ بابَ علی» است ؛ یعنى همه درهاى مسجد جز در خانه على را ، پیغمبر  صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله  مسدود ساخت . و گوید: این حدیث را ازباب مقابله بمثل، شیعیان جعل کرده ‏اند.پاسخ :براى انتساب جعل حدیث در این مورد به شیعه ، علّتى جزبى‏ آزرمى و پر مدّعایى و رد کردن حقایق مسلّم ـ با هَوْ و جنجال ـنمى‏ شناسیم . این کتاب‏هاى پیشوایان اهل سنّت (و از جمله مسندامام مذهبش احمد) در برابر دو چشم اوست . روایت مزبور را باسندهاى فراوان ـ که همه صحیح و حسن‏ اند ـ از گروهى از صحابه ،که تعدادشان به حدّ تواتر اصطلاحى خودشان مى‏ رسد ، نقل کرده‏ اند که از میان آنها این عده را نام مى‏ بریم :

ادامه‌ی خواندن

برنتافتن ویژگى‏ هاى ممتاز على ع– منهاج بدعت

برنتافتن ویژگى‏ هاى ممتاز على ع– منهاج بدعت

ابن تیمیّه گوید : رافضى (علاّمه حلّى) گوید : از عَمْرو بن میمون روایت شده که گفت: براى على بن ابى‏ طالب ده فضیلت انحصارى است :
۱ . پیغمبر  صلى‏ الله علیه ‏و‏آله  فرمود : «مردى را برانگیزم که خدایش او رانگه‏دار است ، او خداى و رسولش را دوست دارد و خدا ورسولش او را» همه گردن کشیدند تا ببینند آن کس کیست ؟ پیغمبر فرمود :على بن ابى طالب کجا است ؟ گفتند : او با چشم درد شدید در آسیابه آرد کردن پرداخته ، دیگران از این کار امتناع داشتند ! گوید : دراین وقت على با چشم دردى شدید ـ که قادر به دیدن نبود ـفرا رسید ، و پیغمبر در چشمش دمید . آن‏گاه سه بار پرچم را به اهتزاز درآورده به دستش داد ، و على صفیه بنت حیى را آورد .

ادامه‌ی خواندن

دیدگاه نادرست درباره جنگ جَمَل و صفّین – منهاج بدعت

دیدگاه نادرست درباره جنگ جَمَل و صفّین – منهاج بدعت

[ ابن تیمیه ، مى  ] گوید : جنگى  على   رضى ‏الله ‏عنه در روز «جمل» و«صفین» به امر رسول خدا  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  نبود ، بلکه نظر شخصى ‏اش بود(منهاج السنه ۲/۲۳۱) .پاسخ :من از نادانى  این انسان (که به راستى  سخت نادان آفریده شده است ) تعجّب مى ‏کنم . او چگونه مسلمانى  است که شؤون امامت رانمى ‏داند و چگونه توجه ندارد آن کس که بار سنگین مسئولیت این وظیفه خطیر را به عهده مى ‏گیرد ، ورود و خروجش در کارها چطورباید باشد ؟! او به کلى  از آن معناى  امامت که ما بدان معتقدیم ،سخت به دور است .و از آن شگفت‏تر ، نادانى ‏اش نسبت به مقام مولاى  ماامیرالمؤمنین  علیه ‏السلام است که چگونه آن بزرگوار مراقب امر الهى  و گرواشاره جایگزین کننده خود ـ نبى ّ اعظم  صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله  ـ بود .

ادامه‌ی خواندن

دروغ و ساختگى دانستن لَقب «فارق» براى على ع– منهاج بدعت

دروغ و ساختگى دانستن لَقب «فارق» براى على ع– منهاج بدعت

[ مى  ]گوید : حدیث پیامبر خدا  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  درباره على  :هذا فاروق أُمّتی یفرّق بین أهل الحقّ والباطل .و گفتار عبداللّه‏ بن عمر [ که مى ‏گوید ] : ما در عهد پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله منافقان را جز از راه دشمنى  با على  نمى ‏شناختیم .حدیث شناسان تردیدى  ندارند که این هر دو حدیث ، ساختگى و دروغى  است که بر پیامبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  بسته‏ اند . هیچ کدام از این دوحدیث ، در کُتُب علمى  مورد اعتماد نیست و هیچ کدام اسنادمعروفى  ندارد (منهاج السنّه ۲/۱۷۹) .پاسخ :جامع‏ترین سخنى  که با این مرد غافل قابل تطبیق است ، سخنى است که درباره دیگرى  ـ قبل از ابن تیمیّه ـ گفته شده :أُعْطِیَ مَقُولاً ولم یُعْطَ معقولاً ؛ قدرتِ سخن به او داده شده ، ولى  نه قدرتِ تعقّل .مى ‏بینم در مباحث کتابش سخن مى ‏گوید ، ولى  درک و عقل درگفتارش نیست ؛ گفتارى  را ردّ مى ‏کند که روى  آن بحثى  صورت نگرفته و کسى  مدّعى  آن نشده است .در اینجا آیة اللّه‏ علاّمه حلّى  از عبداللّه‏ بن عمر روایتى  نقل کرده که گوید : ما منافقان را نمى ‏شناختیم … .ابن تیمیّه مى ‏گوید این حدیث را به پیغمبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  دروغ بسته ‏اند ومتوجّه نیست که راوى  ، آن را به پیغمبر  صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله  نسبت نداده است ! وحق مقام این بود که نسبت آن را به عبداللّه‏ بن عمر نفى  کند .از این گذشته ، عبداللّه‏ بن عمر در این سخن تنها نیست . این امر،مورد اتفاق گروهى  از صحابه است از قبیل :

ادامه‌ی خواندن