بایگانی برچسب: ابو سعيد خدرى

پاسخ ازاستدلال۱-جایگاه زیارت

پاسخ ازاستدلال۱-جایگاه زیارت

پاسخ از استدلال براى  منع زیارت و سفر براى  آن

پیروان ابن تیمیّه و وهّابیان براى  اثبات ادّعاشان ـ نسبت به عدم مشروعیّت زیارت قبور انبیاء و اولیا و نامشروع بودن سفر سوى  آنها ـ به بعضى  از احادیث استدلال کرده‏ اند ، و در همه جا این احادیث ورد زبانشان است ؛ به نظرمان آمد که به نمونه‏ هایى از آنها بپردازیم ، تا آنها را بر میز بحث و تحلیل گذاریم ، و پاسخ مناسب را ارائه دهیم .

[ استدلال به احادیث «منع شدّ رحال» ]

براى  منع سفر سوى  زیارت پیامبر  ص  ـ چه رسد به غیر پیامبر ـ به احادیث زیراستدلال کرده‏ اند :

۱ . از ابو سعید خدرى  و ابى  هُرَیْرَه روایت شده که پیامبر  ص  فرمود : بار سفر بسته نمى ‏شود مگر سوى  سه مسجد ؛ مسجد الحرام ، مسجد الأقصى  ، و مسجد من[۱] .

ادامه‌ی خواندن

خاتمه بخش دوّم– تدوین السُنّة

خاتمه بخش دوّم– تدوین السُنّة

 خلاصه و نتیجه ‏گیرى

در این بخش دوّم دانستیم که منع از حدیث گفتن مبتنى  بر یک اصل شرعى نبود بلکه خلفاء اوّل آن را ابداع کردند و در مسیر نابود سازى  حدیث روشهاى ناپسندى  چون سوزانیدن ، شستن در آب و دیگر مواردى  بکار بستند که بدتر ازدفن در زیر خاک بود .وقتى  برخى  از علماء اهل سنّت همچون احمد و ابن جوزى اقدام به دفن کتب را ملامت کنند ، پس این روشها را بیشترملامت خواهند کرد .سپس (دانستیم) که کار این خلفاء حجّتى  مسلّم نبود بخصوص که دیدیم جمع فراوانى  از اصحاب با آنان مخالفت نمودند ، با این حال ، متأخّرین مى ‏کوشند تا منع را به جهاتى  توجیه کنند .

ادامه‌ی خواندن

بخش دوّم:فصل دوّم :–تدوین السُنّة

بخش دوّم:فصل دوّم :–تدوین السُنّة

ترس از اختلاط حدیث با قرآن

از مهمترین توجیهاتى  که درباره منع از تدوین حدیث ذکر شده است ترس ازاین است که حدیث نوشته شود و با قرآن آمیخته شده و قرآن محسوب گردد و به جهت حفظ قرآن و دور داشتن آن از اختلاط با کلام دیگر ، از نوشتن حدیث منع شد ! عمر ـ در هنگامى  که تصمیم به منع رسمى  از نوشتن حدیث گرفت ـ به این مطلب تصریح نمود ! پس از آن که صحابه توصیه کردند که حدیث را بنویسد و بانظر آنان مخالفت نمود ، گفت : بخدا سوگند من هرگز کتاب خدا را با چیزى مشتبه نخواهم کرد[۱] .و درباره ابو سعید خدرى  ـ که بیشترین توجیهات درباره منع از این کار ـ از اونقل شده است ، آمده است که ابو نضربه به او گفت :«خوب بود براى  مامى ‏نوشتید چون ما نمى ‏توانیم حفظ کنیم» .یا گفت : «یا آنچه را از تو مى ‏شنویم ننویسیم ؟»یا گفت : «براى  ما بنویس» !یا گفت : «خوب بود حدیث را براى  ما املاء مى کردى  » .در پاسخ وى  یکى  از عبارات ذیل را گفت :

ادامه‌ی خواندن